پایگاه خبری دریچه سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و ... آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ صفحات وبلاگ
پنج شنبه 91 آبان 4 :: 11:38 صبح :: نویسنده : دریچه نویس
کیهان: موضوع مطلب : پنج شنبه 91 آبان 4 :: 9:42 صبح :: نویسنده : دریچه نویس
کیهان می نویسد : موضوع مطلب : پنج شنبه 91 آبان 4 :: 9:40 صبح :: نویسنده : دریچه نویس
کیهان نوشت : موضوع مطلب : پنج شنبه 91 آبان 4 :: 9:37 صبح :: نویسنده : دریچه نویس
آیت الله آملی لاریجانی رییس قوه قضاییه با ارسال نامه ای به موارد مندرج در نامه اخیر رییس جمهور پاسخ داد. به گزارش خبرنگار قضایی خبرگزاری فارس به نقل از اداره کل روابط عمومی و تشریفات قوه قضاییه متن کامل پاسخ رییس قوه قضاییه به شرح زیر است: دکتر محمود احمدی نژاد رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران بعدازسلام، نامه مورخه 1/8/91 شما را همزمان با انتشار آن در رسانهها ، دریافت نمودم . بسیار متأسّفم که در شرایط خاص کنونی و پس از رهنمودها ی مقام معظم رهبری دائر برضرورت حفظ آرامش و وحدت و توجه به مشکلات مردم ، شاهد چنین مکاتبات رسانه ای هستیم. از باب انجام وظیفه و تنویر افکار عمومی و دفاع از قانون اساسی و حقوق عامه و جلوگیری از انحرافات و قانون گریزی ها ناچار از توضیحات زیر می باشم و همانطور که در نامه محرمانه گفته ام : این سطور را می نگارم تا در ذاکره تاریخ بماند . 1 - مدّت مدیدی است که در مقابل حملات غیرمنطقی و غیر قانونی و نسبتهای خلاف واقع شما به قوه قضائیه و مسئولان آن، سکوت اختیار کردهام . مبنای این سکوت رعایت مصالح نظام و تبعیّت از فرامین مقام معظم رهبری در عدم تقابل مسئولان و خصوصاً سران قواست . لذا پاسخ نامه اوّل را به صورت « خیلی محرمانه» ارسال داشتم تا این مصلحت اهم را رعایت کرده باشم . متأسفانه شما به بهانه « حقوق اساسی ملت » نامه دومتان را نیز رسانهای کردهاید، که علاوه بر سخنان نادرست ، نسبتهای ناروا و خلاف واقع بسیاری در آن مطرح کرده اید. سکوت بر این نسبتهای خلاف واقع ممکن است پارهای اذهان را ره زند که شاید واقع امر همین است که میگویید. 2 - مبنای باطلی که تقریباً اکثر دعاوی شما بر آن استوار گشته، باید مورد مداقّه قرار گیرد و واضح گردد که چگونه نه فقط در مورد آن اشتباه کردهاید بلکه متعمدانه علی رغم همه تصریحات قانون اساسی و تفسیرهای روشن شورای محترم نگهبان برآن پای میفشرید و برای دیگران خط کشیهای نادرستی ترسیم می نمایید و همه را متهم به تجاوز به حقوق خود مینمایید. حکایت شما حکایت سلطانی است که اموال و املاک مردم را غاصبانه تصرف کرده بود و به ملک خود منضّم ساخته بود و به همه میگفت چرا رعایت ملک سلطان نمیکنید !! 3 - گفتهاید « براساس اصل 113 قانون اساسی رئیس جمهوری مجری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است » . و قاعدتاً معتقدید معنای آن اجراء قانون اساسی در همة حیطه ها است . آیا واقعاً با خود نیندیشیدهاید که اگر این فهم از قانون اساسی درست باشد، پس معنای تفکیک قوا و استقلال آنها که در اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی بر آن تنصیص شده است، چه خواهد بود. برای تنویر خاطر حضرتعالی نصّ اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی را میآورم: «قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از قوة مقنّنه ، قوة مجریه و قوة قضاییه که زیرنظر ولایت مطلقه امر و امامت امّت بر طبق اصول آیندة این قانون اعمال میگردد. این قوا مستقل از یکدیگرند. » اگر بنا به فهم شما از اصل 113 ، رئیس جمهور مجری قانونی اساسی است و معنایش هم این است که همة نهادها و دستگاهها و قوای مذکور در قانون اساسی مشمول این اجرا میگردند، بفرمایید معنای استقلال قوا از یکدیگر چیست ؟ علاوه بر نکته فوق ، نگاهی به صدر اصل یکصدو پنجاه و ششم بیندازید: « قوة قضاییه ، قوهای است مستقل که ...» اگر بنا باشد «مجری» قانون اساسی در قوة قضاییه هم رئیس جمهور باشد ، این استقلال چه معنایی دارد؟! 4 - در اصل یکصد و پنجاه و هفتم قانون اساسی آمده است : « به منظور انجام مسئولیّت های قوة قضاییه در کلیّة امور قضایی و اداری و اجرایی، مقام رهبری یک نفر مجتهد عادل و آگاه به امور قضایی و مدیر و مدبّر را برای مدّت پنج سال به عنوان رئیس قوّة قضاییه تعیین مینماید که عالیترین مقام قوّة قضاییه است .» نصّ این اصل که اجرای مسئولیتهای قوة قضاییه را به عهدة رئیس قوة قضاییه گذاشته است جایی برای «مجری» دیگری باقی نمیگذارد. 5 - اینجانب به همراه اکثریت قریب به اتفاق اعضای محترم شورای نگهبان که مسئولیت تفسیر قانون اساسی را بعهده دارند و داستان آن خواهد آمد ، معتقدیم که تفسیر مسئولیت اجرا و تعمیم آن به همه قوا آنگونه که شما معتقدید ، خطا است. با این وجود بفرمایید به چه منطقی اینجانب باید به فهم شما از قانون اساسی تمکین کنم ؟! صورت مسأله روشن است : رئیس دو قوه دو برداشت مختلف از قانون اساسی دارند: بنده حیطة « مسئولیت اجرا» را منحصر در قوه مجریه میدانم ( به قرینه همة آنچه آوردم) و شما آن را عام و شامل همه قوا و دستگاهها ( حسب ظاهر نامة ارسالی و پارهای سخنان جسته و گریخته دیگر ) ، و فعلاً فارغ از صحت ادله و استدلالات ، به چه دلیل باید به نظریّه ای که آن را صددرصد خطا میدانم تمکین کنم و برای شما در امور اجرایی قوة قضاییه و یا نظارت بر آن حقی و شأنی قائل باشم؟! 6 - اگر به هر دلیل بین رؤسای قوا و مسئولین در فهم قانون اساسی اختلافی روی داد ، به صراحت قانون اساسی، مرجع رسمی تفسیر قانون اساسی که فصل الخطاب در این امور خواهد بود ، شورای محترم نگهبان است . شورای محترم نگهبان در رأی تفسیری موّرخ 12/4/91 خود به روشنی آورده است که رئیس جمهور بر اساس اصل 113، حق نظارت بر اجرای قانون اساسی ندارد . اکنون بفرمایید چرا و به چه مجوّزی به خود حق میدهید در مقابل رأی تفسیری شورای نگهبان تمکین ننمایید . براساس اصل نود و هشتم قانون اساسی: « تفسیر قانون اساسی به عهدة شورای نگهبان است که با تصویب سه چهارم آنان انجام میشود.» 7 - شما حتماً به نظریه تفسیری اخیر شورای نگهبان واقفید . تعجب در این است که چرا در مقابل قانون اساسی ایستادهاید و با فرافکنی علیه قوای دیگر از پذیرش آن شانه خالی میکنید. برای تذکّر مجدد به حضرتعالی و برای اطلاع عموم مردم شریفمان متن تفسیر شورای محترم نگهبان را در اینجا میآورم: نظر شورای نگهبان « عطف به نامه شماره 46909/31/91 مورخ 17/3/1391 ، مبنی بر اظهارنظر تفسیری در خصوص اصل 113 قانون اساسی موضوع در جلسه مورخ 31/3/1391 شورای نگهبان مورد بحث و بررسی قرار گرفت و نظر شورا به شرح زیر اعلام میگردد: 1- مستفاد از اصول متعدد قانون اساسی آن است که مقصود از مسئولیت اجرا در اصل 113 قانون اساسی، امری غیر از نظارت بر اجرای قانون اساسی است. 2- مسئولیت رئیس جمهور در اصل 113 شامل مواردی نمیشود که قانون اساسی تشخیص، برداشت، نوع و کیفیت اعمال اختیارات و وظایفی را به عهده مجلس خبرگان رهبری ، شورای نگهبان ، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس شورای اسلامی، قوه قضائیه و هر مقام و دستگاه دیگری که قانون اساسی به آنها اختیار یا وظیفهای محول نموده است. 3- در مواردی که به موجب قانون اساسی رئیس جمهور حق نظارت و مسئولیت اجرا ندارد، حق ایجاد هیچگونه تشکیلاتی را هم ندارد. » این تفسیر علاوه بر اینکه صراحتاً نظارت رئیس جمهور را به حسب اصل 113، نفی میکند ، مسئولیت وی را نیز در حیطه وظایف مذکور در قانون اساسی برای دیگر قوا و دستگاهها و نهادها منتفی میداند . 8 - جناب رئیس جمهور . آیا واقعاً دغدغة شما ، صیانت از حقوق اساسی مردم است ؟ در این صورت باید به قانون اساسی که سند حقوق اساسی مردم است احترام بگذارید و در موارد اختلاف، به داوری که خود قانون اساسی تعیین کرده، تمکین کنید نه اینکه همواره فراتر از اختیارات مذکور در قانون اساسی، و با تفسیری شخصی، نسبت به سایر قوا مدعی شوید و بیجهت و بدون دلیل، موجب تنش در جامعه گردید، و خوراک تبلیغاتی برای معاندین و دشمنان انقلاب فراهم آوردید. 9- در بند سوم نامه در پاسخ این جمله بنده که نباید قبل از استیذان از قوه قضاییه ، نسبت به سرکشی به زندانها برنامه ریزی میکردید، آوردهاید « باید یادآور شوم که در اصول قانون اساسی، لزوم اجازه یا موافقت و یا مصلحت اندیشی قوه قضائیه در اجرای وظایف قانونی رئیس جمهوری پیش بینی نشده است .» البته و صد البته کبرای این سخن درست است و کسی را در آن تردیدی نیست . تمام سخن در تطبیق نادرست شما است . در اصول قانون اساسی ننوشتهاند که آقای رئیس جمهور هرگاه اراده کرد میتواند به زندانها برود و با هر زندانی صحبت کند و در هر دادگاهی ولو غیرعلنی حضور پیدا کند. سخن ما با شما این است: مسئولیت اجرای رئیس جمهور محدود و منحصر به قوه مجریه است و البته همچون سایر سران قوا پارهای وظایف خاص دیگر هم دارد که درحدّ قانون اساسی معتبر است همچون ریاست شورای عالی امنیت ملّی ، ریاست شورای انقلاب فرهنگی و غیر آن . در هر حال به حسب نصّ قانون اساسی برای انجام مسئولیتهای قوة قضائیه در کلیّه امور قضایی و اداری و اجرایی ، رئیس قوّة قضاییه از ناحیة رهبری تعیین میشوند و عالیترین مقام قوة قضاییه است . طبق قانون ، دادگاهها و سازمانهای تابعه بخشی از قوه قضاییهاند با این حساب چگونه میفرمایید که سرکشی به زندانها نیاز به هماهنگی و موافقت قوة قضاییه ندارد. 10 - آوردهاید:« چگونه جنابعالی اجرای قانون اساسی را به مصلحت نمیدانید . اگر این نگاه بر کل فعالیتهای قوه قضاییه حاکم باشد آیا نمیشود تّصور کرد که برخی از اصول قانون اساسی و حقوق اساسی مردم با مصلحت اندیشی و تشخیص شخصی در قوة قضاییه متوقف شده و یا نادیده انگاشته میشود.» البته این نسبت خلافی است که داده اید ، بنده هیچگاه نگفتهام که اجرای قانون اساسی را به مصلحت نمیدانم، بلکه بر عکس مصلحت اندیشی بنده ، دقیقاًدر راستای تحفظ بر اجرای دقیق قانون اساسی و ممانعت از دخالتهای بیجا و خارج از حدود قانونی بوده است ، و اگر آن زمان کسی در این تردید داشت ، اکنون با رفتارهای نامتعارف و نامه پراکنیهای علنی ، دیگر در این نکته کسی تردید نمیکند. 11 - عجیب تر از این نسبت ، مطلب خلاف دیگری است که به اینجانب نسبت دادهاید ، گفتهاید: « متأسفانه جنابعالی قبلاً اعلام کردهاید که وجود هیئت منصفه مطبوعات که صراحت اصل 168 قانون اساسی است را قبول ندارید که در این مورد حضوری تذکّر دادم. امّا متأسفانه ظاهراً بخشی از اقدامات قوة قضاییه دربارة مطبوعات و رسانهها با همین نگاه انجام میگیرد» بنده در اینجا صراحتاً اعلام میکنم که این نسبت ، خلاف واقع و کذب است . و به خاطر هم نمیآورم که حضرتعالی حضوری در این باره اشاره ای کرده باشید . ولی در هر حال اینجانب در هیچ موضعی و در هیچ زمانی نگفتهام که وجود هیئت منصفه که صراحت اصل 168 قانون اساسی است ، را قبول ندارم . اگر کمترین شاهدی دارید اقامه کنید. 12 - آنچه بنده در طی برخی جلسات گفتهام و مضبوط هم هست و کاملاً هم از آن دفاع میکنم این است که فرق است بین « مشروط بودن رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی به حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری » که نصّ قانون اساسی است و اینجانب صددر صد آن راقبول دارم و بین « الزام قاضی به تبعیّت از رأی هیئت منصفه ولو اینکه آن را خلاف بداند ». این دوّمی مطلبی است که آن را قبول ندارم و آشکارا هم میگویم و موضع شخصی بنده هم نیست، موضع اکثریت یا همه فقهای محترم شورای نگهبان است که نظر آنان طریق احراز خلاف شرع بودن قوانین و مقررات و حتی اطلاقات و عمومات قانون اساسی است. و در قانون اساسی نه فقط مطلبی علیه آن نیامده، بلکه ذیل آن به توضیحی که خواهد آمد ، مؤید ادعاست. متأسفانه عدم تفکیک دو مطلب فوق که ظاهراً تا حدی دقت میطلبیده است، منجر به نسبت دادن چنین مطلب خلاف واقعی به اینجانب شده است. بنده الزام قاضی به رأی دادن بر خلاف نظر خویش را جایز نمیدانم و بعید هم میدانم فقیهی این امر را جایز بشمارد. 13 – نکته قابل توجه این است که در ذیل اصل یکصد و شصت و هشتم تصریح شده است: «نحوة انتخاب، شرایط، اختیارات هیأت منصفه و تعریف جرم سیاسی را قانون بر اساس موازین اسلامی معین میکند.» فقهاء محترم شورای نگهبان در مقام رسیدگی به طرح هیئت منصفه که در مجلس ششم مطرح شده بود، مکرراً بصورت رسمی نظر خویش را دائر بر جایز نبودن الزام قاضی به رأی بر خلاف نظر خود به مجلس محترم شورای اسلامی اعلام نمودهاند. 14 - در بند چهارم نامه، با اشاره به اینکه گفتهام «در شرایط کنونی که موضوع اصلی، رسیدگی به معیشت مردم، سامان دادن به اقتصاد کشور و کنترل بازار است، رفتن به زندان اوین که یکی از منتسبین نزدیک شما در حال تحمل کیفر در آن زندان میباشد، و پس از گذشت هفت سال از دورة ریاست جمهوری شما، شائبه سیاسی بودن و جانبداری از مجرم را خواهد داشت و به هیچ وجه به مصلحت نمیباشد » پرسشهایی مطرح کردهاید که برخی از آنها اصلاً محصّلی ندارد مثل اینکه گفته اید « آیا به عنوان رئیس قوه قضائیه میتوانید به استناد تشخیص سیاسی خود حکمی صادر نمایید؟» در اینجا معلوم نیست مقصود چه حکمی است با چه محتوایی، مقصود حکم قضایی و انشاء رأی است یا غیر قضایی و صرفاً تصدیق امری، و اگر حکم قضایی مقصود است حکم قضایی مربوط به چه چیزی. با اینهمه ابهامات، سؤال شما محصّلی ندارد. در عبارتی که نقل کردهاید بنده حکم قضایی صادر نکردهام، بلکه چند مطلب گفتهام که در آنها نوعی «تصدیق» به معنای منطقی وجود دارد. اگر از من بپرسید آیا به عنوان رئیس قوه قضائیه میتوانید به استناد تشخیص سیاسی خود تصدیقهایی در باب مصلحت بودن یا نبودن یا شائبه سیاسی داشتن و نداشتن ، داشته باشید، پاسخ حتماً مثبت است. حتماً میتوانم تصدیقهایی از این قبیل داشته باشم اعم از اینکه شما آنها را بپذیرید یا نپذیرید. واضح است که بر اساس تشخیص سیاسی خود و از باب نصح مؤمنین میتوانم بگویم جناب رئیس جمهور این کار شما موجب شک و شبهه در اذهان میشود و به صلاح نیست. مسأله بسیار سهل است، نمیدانم چرا در آن ماندهاید؟! 15 - در قسمت دیگری پرسیدهاید: « به استناد کدام اصل از اصول قانون اساسی، جنابعالی میتوانید امری را تفسیر سیاسی کنید و مانع از اجرای قانون اساسی شوید.» پاسخ آن است که پرسش شما نادرست است: بنده نه تفسیر سیاسی کردهام ونه مانع از اجرای قانون اساسی شدهام. آنچه رخ داده است مانع شدن از دخالت شما در کار قوة قضائیه است که آن را نه فقط از اختیارات خود میدانم، بلکه صد در صد وظیفه میدانم. وظیفه میدانم که نگذارم فتح بابی در دخالت ناصواب قوه مجریه در حیطه اختیارات قوه قضائیه صورت گیرد و آنچه راجع به شائبه سیاسی بودن و جانبداری از مجرم گفتهام، «خبری است از انعکاس عمل شما در اذهان عمومی». میتوانید این گزارة واقعی را بپذیرید یا نپذیرید ولی بهرحال این یک تفسیر سیاسی نیست. 16 - در ادامه گفتهاید: « خامساً به راحتی به اینجانب اتهام « حمایت از مجرم» زدهاید ... چگونه ممکن است سرکشی به زندان حمایت از مجرم تلقی شود. ... در حالی که جنابعالی به آسانی به رئیس جمهوری که نماینده ملت و مجری قانون اساسی است اتهام میزنید آیا میتوان برای آحاد مردم که پشتیبان خاصی جز خداوند ندارند امنیت قضایی متصور بود» این جملات بسیار تعجب آور است. شما بعنوان رئیس جمهور کشور ، مجموعه دستگاه قضایی را زیر سؤال بردهاید آن هم بر اساسی واهی. در حالیکه بقول خودتان سوگند یاد کردهاید که پاسدار نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور باشید. آیا سزاست دستگاه قضایی کشور که رکن مهمی از نظام جمهوری اسلامی است، بر اساس ویرانی ، مورد هجمه قرار گیرد و بهانه بدست دشمنان و ضد انقلاب داده شود . قاعدتاً اخبار رسانههای خارجی این روزها به عرض عالی میرسد. من از قرائتها و تفسیرهای شما انگشت به دهان میمانم. از کجای نامه اینجانب برآمده است که شما را «متهم به حمایت از مجرم» کردهام. گفتهام کار شما در این ظرف زمانی خاص «شائبه سیاسی بودن و جانبداری از مجرم را خواهد داشت» معنای عرفی شائبه این است که در اذهان شک و شبهه ایجاد میکند. بنده خود قضاوت نکردهام که شما جانبدار مجرم هستید یا نیستید، بلکه خبری دادهام از یک واقعیت ، خبر از یک انعکاس عمومی و این ربطی به متهم ساختن حضرتعالی آنهم از ناحیه اینجانب ندارد. در همان نامه که مورد استناد شماست، در عبارت دیگر به صراحت به «اذهان برخی» تأکید کردهام و گفتهام « ... حتماً شائبه سیاسی بودن این گونه اعمال را در اذهان برخی تقویت خواهد کرد» واقعاً معنای « تقویت شائبه سیاسی بودن در اذهان برخی » یعنی من شما را متهم میکنم!! این چه قرائتی است؟ شما براساس این فهم ناصواب مجموعه قوّة قضاییه را که به نصّ قانون اساسی مرجع تظلّمات و رسیدگی عادلانه به منازعات است را زیر سؤال بردهاید : از این کار چه کسانی سود میبرند؟ این همان صیانت از قانون اساسی است که بدان سوگند یاد کرده اید ؟ 17 - در امر هفتم به مشکلات مزمن اقتصادی کشور اشاره کردهاید و به وظایف اصلی قوة قضایی در برخورد با مفاسد اقتصادی و رانت خواریها و.... . قوة قضاییه مفتخر است که به خصوص در این چند سال اخیر مبارزة بیامانی را با مفاسد اقتصادی پی ریخته است و خواب را از چشمان بسیاری از رانت خواران ربوده است . نمونه بارز آن برخورد با فساد کلان اقتصادی اخیر است که واقعاً اعتماد عمومی را جریحه دار ساخته بود. فعلاً در باب نقش برخی مقامات و دستگاههای اجرایی در این فساد کلان سخنی نمیگویم و آن را به زمان دیگری وا میگذارم. حضرتعالی براساس فرمایش این فقره از نامهتان باید از این برخورد شجاعانه توأم با رسیدگی های دقیق قوه قضاییه استقبال میکردید ولی متأسفانه در عمل اینطور نشده است . در مصاحبه تلویزیونی زنده ، در مقابل دیدگان حیرت زده میلیونها نفر با اشاره به محاکمه مفسدان اقتصادی مطلبی قریب به این مضمون گفته اید: « ما که نفهمیدیم چه شد البته برای ما روشن است ولی بالاخره کو؟» آیا این همان حمایت شما از اجرای قانون اساسی و مبارزه با مفاسد اقتصادی است که در این نامه به آن تأکید میکنید ؟ 18 - گفتهاید « درحالیکه به فرمودة امام راحل (ره) زندان باید دانشگاه باشد و علی القاعده درب آن به روی اقشار مختلف حقوقدانان، روانشناسان ، جامعه شناسان و محققین علوم انسانی و دانشجویان و مددکاران اجتماعی باز باشد ، بازدید رئیس جمهوری که انتظار میرفت با استقبال مسئولین قوه قضاییه مواجه شود ، شائبهای ایجاد نمیکند بلکه مخالفت با این امر شائبهای زیادی ایجاد خواهد کرد.» اوّلاً هم اکنون حسب گزارش ، بسیاری از روانشناسان و مددکاران اجتماعی به زندان ها رفت و آمد دارند و برنامههای متنوع و مؤثّری برای بهبود وضعیت روحی زندانیان و بازگشت آنان به زندگی در دست اقدام دارند. کدام زمان حضرتعالی از من در این باره پرسش کردهاید و بنده از اطلاع رسانی به شما امتناع کرده ام . بعلاوه بسیاری از مشکلات در این ارتباط معلول وضعیت بودجة قوه قضاییه است که متأسفانه دولت شما در مسأله بودجة قوة قضاییه بسیار کم لطفی میکند که این داستانی طولانی دارد و باید در جای دیگری گفته آید. ثانیاً بنده با بازدید رئیس جمهور از زندان به نحو کلی مخالف نیستم و این نکته را صراحتاً به وزیر محترم دادگستری گفتم که به آقای رئیس جمهور بفرمایید « فعلاً این بازدید مصلحت نیست، هر زمان مصلحت بود اعلام میکنم » ، معنای این سخن ممانعت کلّی نیست. به همان علل و عواملی که قبلاً گفتم معتقدم فعلاً این بازدید به مصلحت نیست. تشخیص این مصلحت هم با اینجانب است نه با شما. سازمان زندانها مجموعة قوه قضاییه است وچنانکه قبلاً به تفصیل آورده ام اداره وانجام مسئولیتهای قوه قضاییه با رئیس قوه قضاییه است نه با رئیسجمهور وحسب نص تفسیر شورای نگهبان شما حق نظارت بر قوای دیگر ندارید. اما نیک بخاطر دارم قریب به دوسال پیش که در جلسهای مسأله وضعیت دشوار زندانها و کمبود بودجه برای توسعه وتجهیز آنها مطرح شده بود به حضرتعالی گفتم شما خود از زندانها بازدید کنید تا مشاکل را به چشم خود ببینید. حال چرا باید با بازدید شما مخالفت کنم؟ سّر مخالفت امروز بنده همان است که گفتهام. بعلاوه حسب گزارش سازمان زندانها تنها در دوره مسولیت اینجانب بیش از صدها نفر از وزرا ، استانداران ، فرمانداران ، نمایندگان مجلس و هیات های خارجی از جمله برخی از سازمانهای بین المللی از زندانها بازدید بعمل آوردهاند چرا مطالبی مطرح می کنید که اینگونه القاء شود که درب زندانها بر روی همه بسته است . 19 - متأسفانه نامهها و پارهای گفتارهای شما این گمان را تقویت میکند که برای خود «حق نظارت» و «بازدید» و «بررسی» در تمام دستگاه قضایی حتی دادگاهها قائلید. علاوه براین باید عرض کنم که مزید بر مصلحتسنجیهای قبلی ، اکنون هم این را یک مصلحت ملزمه میدانم که براین توهمات خط بطلان بکشم. هرمنصفی سطرهای پایانی نامة شما را بخواند ، دراین تشخیص مصلحت ، با بنده همراهی خواهد کرد. شما گفتهاید: «مطمئناً با سرکشی از زندانها و برخی دادگاهها نحوة اجرای اصول قانون اساسی و رعایت حقوق اساسی ملت را مورد بررسی قرار داده و گزارش آن را به ملت بزرگ و مقام معظم رهبری تقدیم خواهم کرد.» حسب نصّ تفسیر شورای محترم نگهبان که همة قوا وظیفه دارند نسبت به آن تمکین کنند، حضرتعالی چنین وظیفه (و البته اختیاری) ندارید. نمیشود انسان خود برای خود وظایف و اختیاراتی تخیّل کند و بعد هم به دنبال آن راه بیفتد. از سخنان شما چنین استشمام میشود که قصد دارید ولو بدون هماهنگی و اجازة مسئولان ذیربط در قوه قضاییه ، به زندانها و برخی دادگاهها سرکشی کنید. به حضرتعالی عرض میکنم که این ، تعدّی از حدود و اختیارات رئیسجمهور و دخالت در کار قوه قضاییه است و اینجانب حسب وظیفهای که براساس قانون اساسی دارم وازجملة آن صیانت از استقلال قوه قضاییه و اداره مقتدرانه آن است ، قاطعانه از هرگونه حرکت تعدّیگونه و دخالت نابجا ممانعت خواهم کرد. در خاتمه بعنوان خدمتگزار مردم و حافظ حقوق آنان ، مشفقانه عرض می کنم جناب آقای رئیس جمهور در شرایط خطیری قرار داریم ، دغدغه ها و مشکلات مردم ایجاب می کند که همه با حسن ظن و اعتماد به یکدیگر کمک کرده و راهکاری برای رفع نگرانی ها و عبور از تحریم و گرانی ها بیابیم و خالصانه تلاش کنیم تا نظام اسلامی و مردم شریف به اهداف و آرمانهای والای خود نائل آیند . والسلام علی عبادالله الصالحین موضوع مطلب : پنج شنبه 91 آبان 4 :: 8:27 صبح :: نویسنده : دریچه نویس
ایسنا نوشت: دبیر انجمن خرما از ورود خرمای چینی به کشور خبر داد و گفت: در صورت ادامه مشکلات کنونی به زودی مجبور میشویم نان ایرانی را با خرمای چینی بخوریم.
علیاصغر موسوی اظهار کرد: اقتصاد شش استان جنوبی کشور به خرما وابسته است و در صورت ادامه مشکلات موجود تمام نخلستانهای خرما در ایران تا پنج سال آینده خشک خواهند شد و ما به واردکننده خرمای چینی تبدیل میشویم.وی افزود: چین برای دومین سال است که تولیدکننده خرما شده و محصولش را به ایران نیز صادر کرده است.همچنین رییس کانون انجمنهای صنایع غذایی با اشاره به اینکه صنعت غذای ایران ظرفیت پاسخگویی به نیاز 100 تا 110 میلیون نفر را دارد، گفت: ما در حوزههای تولید آرد، روغن و شیر با اضافه ظرفیت تولید مواجهیم.
به گفته محمدرضا مرتضوی در سالیان گذشته حدود نیم میلیارد دلار انواع تجهیزات تولید نان صنعتی وارد کشور شد که هیچ استفادهای هم از آنها نمیشود.او با اشاره به مصرف پنج تا شش میلیون تن نان لواش در کشور گفت: در تولید صنعتی لواش هیچ سرمایهگذاری نکردهایم.مرتضوی با تاکید بر اینکه ضرورت بر ایجاد یک رویه حقوقی بین زارعان و واحدهای صنعتی گفت: چرا صنایع نباید با گوجهکاران به صورت سلف قرارداد ببندند.
رییس کانون انجمنهای صنایع غذایی در نشست تشکلهای صنایع غذایی با رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس با اشاره به تولید بیش از 200 هزار تن سیب در شهر دماوند گفت: چه اتفاقی میافتد که سیب از باغداران دماوند کیلویی 500 تومان خریده میشود و در تهران کیلویی 3000 تومان به دست مصرفکننده میرسد. در حالی که فاصله تهران با دماوند تنها 20 کیلومتر است. دلیل این اتفاق نبود نظام درست ذخیرهسازی و توزیع در کشور است. در حالی که میتوان سیب را به صورت بستهبندی و با قیمت بسیار پایینتر به دست مصرفکننده رساند. موضوع مطلب : پنج شنبه 91 آبان 4 :: 8:11 صبح :: نویسنده : دریچه نویس
رجانیوز: این روزها وقتی از خیابان جمهوری اسلامی گذر میکنی یا اینکه انتهای بلوار میرداماد را برای گشت و گذار در شهر انتخاب میکنی، با صفهایی طولانی در برابر برخی از فروشگاهها و مغازههای فروش لوازم الکترونیک روبرو میشوی. این صفهای غیرعادی و بسیار شلوغ که معمولا از دختر و پسرهای جوان تشکیل شده، در ابتدا این موضوع را به اذهان تداعی میکند که یکی از اجناس و مایحتاج بسیار ضروری مردم به صورت ارزان در اختیار مردم قرار میگیرد که چنین صفی برای آن تشکیل شده اما اندکی جستجو مشخص میکند که شب گذشته، فلان محصولِ تجملاتی دیجیتالی در فلان کشور ده هزار کیلومتر آنورتر رونمایی شده و اکنون جوانان ایرانی به دنبال آن هستند تا نام خود را به عنوان اولین خریداران یک گجت پیشرفته در ایران ثبت کنند؛ گجتی که اغلب قرار است ارضا کننده حس برتری جویی و اصطلاحا «کلاس گذاشتن» افراد در میان دوستان و همکاران خود باشد، نه استفاده از امکانات و تکنولوژی آن.
در شرایطی که اوضاع اقتصادی کشور در شرایط حساس به سر میبرد و بالا و پایین شدن قیمت ارز، هزینه خرید اجناس ضروری زندگی مردم را نیز افزایش داده است، مشاهده اینگونه صفهای عجیب و غریب برای تهیه وسایلی که از اساس بر پایه مصرفگرایی و حل شدن در سبک زندگی غربی هستند، آن هم در پایتخت ایران که مدعی صدور انقلاب فرهنگی است، بسیار غیرقابل باور و غیرقابل پذیرش است. جالب اینکه هیچ نظارتی هم بر این تجارت وجود ندارد و هر یک از فروشندگان بنا به صلاحدید خود، اقدام به تعیین قیمت برای اجناس خود نظیر انواع تبلتها، گوشیهای تلفن همراه، پخش کنندههای موسیقی، لپتاپها و... میکنند.
در زمانی که بالا رفتن 100 تومانی قیمت نان، افکار عمومی را آشفته میکند و مردم را به فکر نحوه تنظیم میزان خرج و مخارج خود برای مدیریت اقتصاد خانواده میاندازد، ارائه لپتاپ 8000000 تومانی به بهانه فلان برند مطرح آمریکایی و یا موبایل 3000000 تومانی که اساسا زیرساخت فناوری استفاده از 70 درصد امکانات آن در ایران وجود ندارد، چه هدفی را دنبال میکند؟ آیا تبلیغ گسترده اینگونه کالاها در مجلات و روزنامهها و همچنینی سایتها و خبرگزاریهای اینترنتی و حتی معابر شهری، با سبک زندگی ایرانی – اسلامی در تناقض نیست؟ ترویج فرهنگ «چشم و همچشمی» در میان خانوادهها و به ویژه زوجهای جوان برای تهیه فلان برند گوشی تلفن همراه که تنها استفاده صاحبش، بازی «پرندگان خشمگین» است، نهایتا قرار است چه دردی از ایران را حل کند؟
به دلیل عدم توجه جدی مسئولین به این مساله و به بهانه «بالا رفتن سطح تفکر تکنولوژیک جوانان»، تبِ «اپل زامبی» و «گیک» بودن در ایران بسیار بالاست؛ در حالی که خروجی این مساله ربطی به مساله فناوری دیجیتال ندارد و کشور ما در این عرصه هنوز نتوانسته به جایگاه شایسته خود در عرصه جهانی دست پیدا کند. اگر فرجام و نتیجه این همه ریخت و پاش دیجیتال، بالا رفتن سطح فکری و علمی کشور در زمینه فناوری اطلاعات بود، شاید میتوانستیم آن را بپذیریم و به فکر اصلاح نقایص و معایب آن باشیم اما در حال حاضر، این مساله تنها به یک «مد» تبدیل شده و قرار نیست هیچ خروجی درست و معقولی برای علم دیجیتال در ایران از آن بیرون بیاید.
قطعا ادامه این روند، نه تنها اثر مثبتی بر فضای رشد فناوری اطلاعات کشور و بالا رفتن جایگاه ایران در این عرصه نخواهد داشت؛ بلکه در جهت معکوس کار خواهد کرد؛ چرا که عرصه فناوری و گجتهای الکترونیک را تبدیل به یک عرصه فانتزی و تزئینی تبدیل میکند که تنها برخی اقشار مرفه جامعه توانایی ورود و حضور در آن را خواهند داشت. بالا گرفتن رقابت و حسادت در این زمینه، پاساژهای تجهیزات الکترونیک را به خیابانهای شمال شهر تهران تبدیل میکند؛ یعنی صحنه «دور دور کردن» ماشینهای مدل بالای وارداتی که به هیچ عنوان با بافت اصلی جامعه ایرانی سنخیتی ندارد. موضوع مطلب : پنج شنبه 91 آبان 4 :: 8:2 صبح :: نویسنده : دریچه نویس
مهر به نقل از شبکه المنار نوشت: وزیر اطلاع رسانی سودان، رژیم صهیونیستی را به حمله هوایی به مجتمع نظامی الیرموک در خارطوم متهم کرد. موضوع مطلب : چهارشنبه 91 آبان 3 :: 10:28 صبح :: نویسنده : دریچه نویس
روزگاریست که حرف حرف تغییر است ، همه از تغییر می گویند ، شیخ ساده اندیش اصلاحات هم در کوران تبلیغات انتخابات سال 88 با شعار تغییر آمد. اما باید به فرزندان دیروز انقلاب گفت: روزگار دستش را بدست بی کفایتی برخی مسئولین داده و ارزشهای دیروز این مرز و بوم رنگ باخته، پس دیگر شعار شما محلی از اعراب ندارد. بدنبال کلامی نو بروید!
کجاست شعارهای زیبای انقلاب؟ کجارفت ارزشهای بیاد ماندنی دوران جنگ که باعث می شد در زیر باران آتش عده ای رقص جنون کنند . اما دیگر باید با آن فرهنگ زیبا خداحافظی کرده ایم، چون این روزها روزگار غریبی است ... در بین آقایان دعواست که کدام فرهنگ را به مردم توصیه کنند! فرهنگ بسیجی؟ فرهنگ حزب الله؟ فرهنگ حجاب؟ فرهنگ شهادت؟ فرهنگ ایثار؟ نه بیخیال اینها ! مکتب ایرانی را بچسب . پروژه میلیاردی لاله مهمتر از این فرهنگهای قدیمی است. کجایند مردان بی ادعا؟ کجاست آن نوجوان بسیجی که در لبیک به فرمان رهبر و امامش جان را به بازی گرفت و راهی میدان مین شد؟ ولی ناگهان همه دیدند قدمهای رزمنده نوجوان از حرکت ایستاد و پوتین ها را از پای در آورد و به سمت میدان مین شروع به حرکت کرد، فرمانده سوال کرد قاسم چرا این کار را کردی؟ نوجوان با صدای آهسته گفت میدانم که ما تحریمیم و در انبار تدارکات پوتین به قدر کافی وجود ندارد، پس بگذارید اموال بیت المال در میدان مین همراه با پاهای من تکه تکه نشود! تا شاید امام امت از نبود امکانات کمتر غصه بخورد. باید به مدیران و مسئولان فرهنگی گفت امروز شعار تغییر خریداری ندارد ، ما را به گذشته مان برگردانید! مگر نه اینکه زیباترین ارزشهای این انقلاب درلابلای برنامه های آنچنانی صدا و سیما به فراموشی سپرده شد؟ مگر نه اینکه فرهنگ قناعت رزمنده های دیروز انقلاب، با اسراف امروز نمایشگاه های رنگارنگ وزارت فرهنگ زیر پا لگد مال شده است؟ مگر نه اینکه حجاب و عفت مثال زدنی دختران دیروز انقلاب ، امروز با بی حیایی عده ای در سطح جامعه و حتی برخی کارمندان رسمی دولت به لجن کشیده شده است؟ با این اوصاف صحبت از تغییر کلامی گزاف است و مسئولین باید فکری کنند و چاره ای بی اندیشند که از نقطه دیروز به فردایی بهتر نمی رسیم . تصاویر زیر گویای عمق فاجعه است .
موضوع مطلب : چهارشنبه 91 آبان 3 :: 9:31 صبح :: نویسنده : دریچه نویس
تیتر اول اکثر روزنامه های ورزشی امروز چهارشنبه 3 آبان 91 به خبرهایی از تمرینات استقلال و پرسپولیس و بازگشت جانواریو اختصاص دارد. موضوع مطلب : سه شنبه 91 آبان 2 :: 2:42 عصر :: نویسنده : دریچه نویس
به گزارش صراط ، متن نامه محمود احمدی نژاد در نامه ای خطاب به رئیس قوه قضائیه به این شرح است: متن نامه محمود احمدی نژاد به رییس قوه قضائیه شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
آیت الله صادق لاریجانی
رئیس محترم قوه قضائیه
سلام علیکم
پاسخ مورخه 30/7/91 جنابعالی که با مُهر"خیلی محرمانه" ارسال گردید واصل و موجب تشدید نگرانی اینجانب از نحوه اجرای اصول متعدد قانون اساسی از سوی ریاست محترم قوه قضائیه گردید. از آنجا که این مکاتبات مربوط به حقوق اساسی ملت است ضرورتی به محرمانه بودن ندارد، درباره نامه فوق نکات زیر را متذکر می گردم:
1- بر اساس اصل 113 قانون اساسی رئیس جمهوری به عنوان منتخب ملت بالاترین مقام رسمی کشور پس از رهبری و رئیس قوه مجریه و به علاوه مجری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. همچنین بر اساس اصل 121 قانون اساسی ریاست جمهوری با سوگند شرعی متعهد به صیانت از حقوق اساسی ملت شده است. متن اصول فوق کاملاًروشن است. صیانت از حقوق اساسی ملت از منظر تدوین کنندگان قانون اساسی آنقدر مهم بوده است که در متن سوگند شرعی ریاست جمهوری به وضوح درج شده است و تفاسیر متعدد شورای محترم نگهبان نیز بر این مسئولیت و اختیار خطیر رئیس جمهوری تاکید دارد.
2- اینجانب بر اساس وظیفه قانونی، بررسی نحوه اجرای اصول قانون اساسی در آن قوه از جمله نحوه دادرسی را در برنامه کاری خود داشته ام. از سال 88 چندین بار با جنابعالی مکاتبه و مواردی از قانون اساسی را تذکر داده ام لیکن از علنی کردن آنها خودداری نموده ام. در سخنرانی های عمومی تذکرات لازم برای اجرای عدالت و رسیدگی دقیق به حقوق مردم داده ام. به خصوص در جلسه مورخه 6/4/91 مسئولین قضایی در مشهد مقدس نگرانی خود را دربارة اهتمام کافی قوه قضائیه به تامین و رعایت حقوق اساسی ملت مندرج در اصول متعدد قانون اساسی از جمله اصول2 ، 3 ، 6 ، 9 ، 19 ،20 ، 22 ، 23 ، 24 ، 25 ، 26 ، 27 ، 32 ، 34، 35 ، 36 ، 37 ، 38 و 39 به صراحت اعلام نمودم.
3- در نامه خود فرموده اید که رئیس جمهوری قبل از برنامه ریزی برای سرکشی به زندان باید از قوه-قضائیه اجازه بگیرد. دو بار هم تاکید کرده اید که سرکشی به زندان اوین به مصلحت نمی باشد و یک بار هم فرموده اید که موافق نیستید. باید یادآور شوم که در اصول قانون اساسی لزوم اجازه یا موافقت و یا مصلحت اندیشی قوه قضائیه در اجرای وظایف قانونی رئیس جمهوری پیش بینی نشده است.
چگونه جنابعالی اجرای قانون اساسی را به مصلحت نمی دانید. اگر این نگاه بر کل فعالیت های قوه قضائیه حاکم باشد آیا نمی شود تصور کرد که برخی از اصول قانون اساسی و حقوق اساسی مردم با مصلحت اندیشی و تشخیص شخصی در قوه قضائیه متوقف شده و یا نادیده انگاشته می شود. متاسفانه جنابعالی قبلاً اعلام کرده اید که وجود هیئت منصفه مطبوعات که صراحت اصل 168 قانون اساسی است را قبول ندارید که در این مورد حضوری تذکر دادم. اما متاسفانه ظاهراً بخشی از اقدامات قوه قضائیه درباره مطبوعات و رسانه ها با همین نگاه انجام می گیرد.
4- در نامه فوق با استناد به عناوینی چون ضرورت رسیدگی به معیشت مردم و یا اینکه یکی از منتسبین نزدیک اینجانب (آقای جوانفکر مدیر روزنامه ایران) مشغول تحمل کیفر در زندان اوین است و یا اینکه چرا در سال هفتم ریاست جمهوری سرکشی انجام می شود و یا اینکه نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری بعدی هستیم، سرکشی از زندان اوین را دارای شائبه سیاسی و حمایت از مجرم تلقی فرموده اید:
اولاً به استناد کدام اصل از اصول قانون اساسی جنابعالی می توانید امری را تفسیر سیاسی کنید و مانع از اجرای قانون اساسی شوید.
ثانیاً آیا به عنوان رئیس قوه قضائیه می توانید به استناد تشخیص سیاسی خود حکمی صادر نمائید.
ثالثاً مگر بناست قوه قضائیه و یا زندان اوین در انتخابات آتی نقشی ایفا نمایند.
رابعاً آیا جنابعالی برنامه های کاری و اجرای وظایف مندرج در قانون اساسی و اصل قضاوت را منوط به شرایط سیاسی می دانید.
خامساً به راحتی به اینجانب اتهام " حمایت از مجرم" زده اید. گرچه اینجانب حکم علیه آقای جوانفکر را بر خلاف عدالت می دانم ولیکن محاکمه تمام شده و ایشان در حال تحمل مجازات است. چگونه ممکن است سرکشی به زندان حمایت از مجرم تلقی شود. به علاوه شما از کجا می دانید که دیدار با ایشان در برنامه کاری اینجانب بوده است.
در حالی که جنابعالی به آسانی به رئیس جمهوری که نماینده ملت و مجری قانون اساسی است اتهام می زنید آیا می توان برای آحاد مردم که پشتیبان خاصی جز خداوند ندارند امنیت قضایی متصور بود. ضمن احترام عمیق به خیل عظیم قضات متعهد و کارکنان شریف قوه قضائیه باید اذعان نمایم که برخی معتقدند این رفتار به یک رویه در مسئولین بلند مرتبه قوه قضائیه تبدیل شده است. توجه شما را به برخورد سخنگوی قوه قضائیه با سئوال خبرنگار جلب می نمایم. لازم به ذکر است که آقای جوانفکر مشاور مطبوعاتی اینجانب بوده ولیکن هیچ نسبتی با اینجانب دور یا نزدیک ندارد.
سادساً آیا به نظر جنابعالی اجرای اصول قانون اساسی می تواند تحت تاثیر سالهای مختلف مسئولیت یک مسئول متوقف و یا دگرگون شود. آیا باید پذیرفت که بسیاری از رفتارها و مواضع در قوه قضائیه تحت تاثیر حوادث سیاسی است.
سابعاً اتفاقاً رفع ریشه ای مشکلات مزمن اقتصادی کشور ایجاب می نماید که علاوه بر اقدامات صرف اقتصادی، نحوه اعمال عدالت و برخورد با مفاسد اقتصادی و رانت خواری های عده ای خاص و ایجاد امنیت عمومی اقتصادی که در تمهید فضای سالم اقتصادی و اثر بخش بودن سیاستها و برنامه های اقتصادی دولت نقش تعیین کننده دارد، نیز مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرد. اموری که جزءوظایف اصلی قوه-قضائیه بوده و از این جهت نقش این قوه را ممتاز کرده است تا جایی که به اعتقاد بسیاری از علما وظیفه قطعی و لاینفک حکومت قضاوت است. متاسفانه گزارش مستند و دقیقی از انجام این وظایف قوه قضائیه در دسترس نیست.
ثامناً در حالیکه به فرموده امام راحل (ره) زندان باید دانشگاه باشد و علی القاعده درب آن به روی اقشار مختلف از جمله حقوقدانان، روانشناسان، جامعه شناسان و محققین علوم انسانی و دانشجویان و مددکاران اجتماعی باز باشد، بازدید رئیس جمهوری که انتظار می رفت با استقبال مسئولین قوه قضائیه مواجه شود، شائبه ای ایجاد نمی کند بلکه مخالفت با این امر شائبه های زیادی ایجاد خواهد کرد.
تاسعاً آیا قابل قبول است که اینجانب نیز پرداخت بودجه های کلان به قوه قضائیه را به مصلحت ندانم.
5- ضمن تذکر اصول 61 ، 113 ، 121 ، 161 و بند 2 اصل 156 اعلام می دارم که به استناد اصول متعدد قانون اساسی از جمله اصل 113 و سوگند شرعی اصل 121، مصمم به اجرای کامل قانون اساسی و اصلاح اساسی و ریشه ای امور کشور هستم و مطمئناً با سرکشی از زندانها و برخی دادگاهها نحوه اجرای اصول قانون اساسی و رعایت حقوق اساسی ملت را مورد بررسی قرار داده و گزارش آن را به ملت بزرگ و مقام معظم رهبری تقدیم خواهم کرد. انشاءالله .
در انجام این وظیفه سنگین یاری همه قوا و دلسوزان و لطف خدای متعال را می طلبم.
محمود احمدی نژاد
رئیس جمهور روز شنبه در نامه ای به رئیس قوه قضائیه برای بازدید از زندان اوین درخواست هماهنگی کرده بود.
متن نامه دکتر احمدی نژاد بدین شرح است: بسمالله الرحمن الرحیم
آیتالله صادق لاریجانی
رئیس محترم قوه قضائیه
سلام علیکم
اطلاع دارید که بازدید اینجانب از زندان اوین برای روز دوشنبه 17-07-91 برنامه ریزی و روز یکشنبه 16-07-91 از طریق وزیر محترم دادگستری به آن قوه محترم اعلام گردید. پس از ساعتی ایشان اعلام کردند که مسئولین قوه قضائیه میخواهند که این بازدید به روزهای آینده موکول گردد.
مقتضی است دستور فرمایید در اسرع وقت هماهنگی لازم جهت این بازدید معمول گردد.
منبع: مهر موضوع مطلب : پیوندهای روزانه پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|
||