سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پایگاه خبری دریچه
سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و ...
درباره وبلاگ


سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و ...
به گزارش دریچه به نقل از فرهنگ نیوز، انتخابات سال 1388 و حوادث پس از آن فرصتی بود تا بسیاری از افرادی که دم از قانون و لزوم اجرای آن می‌زنند در ترازوی قضاوت مردم قرار گیرند تا عیار صداقت ایشان نمایان شود.


از جمله این افراد «مهدی هاشمی رفسنجانی» یکی از اعضای خانواده حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی است که در کنار سایر اعضا نقشی اساسی در فتنه 88 داشت و گزارش‌های رسمی و غیر رسمی از عملکرد وی، گواهی بر این مدعاست.

اتهامات مهدی هاشمی در دادگاه‌های جمهوری اسلامی ایران دارای دو وجه امنیتی و اقتصادی است که در این نوشتار به اتهامات امنیتی وی پرداخته می‌شود.

* از نقش آفرینی در انتخابات 84 تا هدایت رسانه‌ها در فتنه 88


از مهدی هاشمی به عنوان یکی از تاثیرگذارترین افراد بر شخص حجت الاسلام هاشمی یاد می‌شود که محسن مخملباف در مصاحبه با رادیو فردا در این باره می‌گوید: «من اطلاع دقیق دارم که خاندان آقای هاشمی در یک ماه اخیر بسیار مؤثر بوده و هر وقت آقای هاشمی خواسته کمی متمایل به راست شود، با خشم فرزندان خود روبرو شده است و آن‌ها توانسته‌اند مواضع متعادل‌تری را به او تحمیل کنند. نباید نقش خاندان آقای هاشمی را در این میان نادیده گرفت.»

نکته جالب توجه اینجاست که نقش مهدی هاشمی در هدایت جریان‌های مخالف و معاند با نظام تنها به فته 88 بازنمی گردد بلکه این خط از انتخابات سال 1384 آغاز شده بود.

قدیری ابیانه (مشاور اطلاع رسانی و ارتباطات هاشمی رفسنجانی در انتخابات سال 84) در همین رابطه می‌گوید:

«پیش از دور دوم انتخابات ریاست جمهوری نهم نیز نتایج نظرسنجی یک مرکز مخالف احمدی‌نژاد حاکی از پیروزی وی با اختلاف بیش از 5 میلیون رأی در مقابل احمدی‌نژاد بود اما برخی نزدیکان هاشمی با نپذیرفتن این واقعیت، آماده بیان ادعای تقلب در انتخابات بودند، همانطور که امروز نیز موسوی با رفتار خود نشان می‌دهد یا بی‌اطلاع است یا مصالح ملت را فدای وجهه? خود کرده است."

مشاور سابق هاشمی خاطرنشان کرد: «مطمئن شدم که ایشان در انتخابات شکست فاحشی خواهند خورد. گروهی پیشنهاد می‌کردند که آقای هاشمی برای جبران اختلاف آرا دست به هنجار شکنی بزند. از اینکه چنین افرادی خود را طرفدار آقای هاشمی می‌دانند و در ستاد ایشان جمع شده‌اند، به شدت متأثر بودم. از آمارها کپی گرفتم و وقتی مهدی هاشمی از جلسه بیرون آمد آن را به وی دادم تا در جلسه تحویل آقای هاشمی دهد و گفتم ایشان چند میلیون رأی از احمدی‌نژاد عقب است. وی گفت: «من این آمار را قبول ندارم و بابا برنده است!»

مهدی هاشمی حتی به این هم بسنده نکرد و برای پیروزی پدرش در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 مبالغ هنگفتی را از بیت المال هزینه کرد تا جایی که «حمزه کرمی» از نویسندگان سایت ضد انقلاب جمهوریت نیز در دفاعیات خود در دادگاه در جمع خبرنگاران گفت:
«مهدی هاشمی رفسنجانی اعتقادی به هزینه شخصی برای انتخابات نداشت. بنده با وی صحبت کردم و گوشزد کردم که استفاده از پول بیت المال در انتخابات جرم است ولی مهدی هاشمی نمی‌پذیرفت.

به‌عنوان مثال، شرکت نشر ذره 500 میلیون تومان پوستر مربوط به آقای هاشمی را سال 84 چاپ کرد اما پولش را از سازمان بهینه سازی گرفت، به این صورت که آقای مهدی هاشمی با توافق نشر ذره فاکتوری صوری صادر کرد، مبنی بر چاپ 200‌ هزار نسخه از کتاب ‌5‌ جلدی کودک؛ یعنی یک میلیون جلد کتاب و این فاکتور صوری به‌عنوان سند اصلی تلقی شد و پولش را از سازمان بهینه سازی پرداخت نمودم و در اختیار نشر ذره قرار گرفت در حالی که فقط تعداد ‌25‌ هزار از این کتاب چاپ شد.»

به ترتیب تمام فعالیت‌های مهدی هاشمی در سال 84 به همین جا ختم شد تا نقش محوری وی در انتخابات سال 88 درک شود.

* هدایت رسانه‌های ضد انقلاب؛ کارویژه آقا مهدی در فتنه 88


محوری‌ترین نقش مهدی هاشمی در فتنه 88، به جایگاه او در هدایت رسانه‌ها باز می‌گردد. در گزارش کمیسیون اصل نود مجلس (ذیل زمینه‌ها و عوامل خارجی فتنه) در رابطه با فتنه سال 88 می‌خوانیم:
«و آخرین عامل پیام‌هایی بود که غربی‌ها مستقیماً از داخل ایران دریافت کردند و این پیام‌ها منجر به شکل‌گیری این اشتباه محاسباتی در ذهن آن‌ها شد که سال 88 زمانی مناسب برای کلید زدن پروژه کودتاست، اطلاعات موجود در اسناد اطلاعاتی که به هنگام نگارش این گزارش به آن‌ها مراجعه شده نشان می‌دهد "مهدی هاشمی" نقشی عمده در ارسال این پیام‌ها به بیرون داشته و از جمله پیام‌های مستقیم وی برای آمریکا در واخر سال 1387 موجب شد آمریکا پروژه مذاکرات هسته‌ای با ایران را که اهمیت حیاتی برای آن داشت تعطیل کرده و انرژی خود را به پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات 1388 متمرکز نماید.»

مهدی هاشمی در این مقطع از دو طریق رسانه‌های خبری را هدایت می‌کرد؛ 1- پشتیبانی مالی 2- خبرسازی

یکی از اقدامات قابل توجه مهدی هاشمی، پشتیبانی مالی از رسانه‌های حامی فتنه بود که «مهرداد حیدرپور» از عناصر ضدانقلاب در مصاحبه با تلویزیون ضدانقلاب میهن با افشاگری پشت پرده منابع مالی سایت‌های موسوم به «سبز» و مأموریت مخفیانه «مهدی هاشمی» در خارج از کشور مدعی شد:
«مهدی هاشمی» در سال 2011 از لندن به پاریس رفته و 40 هزار یورو پول خرج سایت‌های موسوم به «سبز» کرده است و از جمله سایت‌هایی که مهدی هاشمی هزینه‌هایشان را داده است سایت «کلمه»، «جرس» و «روز آنلاین» است.

علاوه بر این مهدی هاشمی به طور مشکوکی با خبرنگاران حامی فتنه ارتباط داشته است و پس از خروج از کشور (در شهریور 1388) این ارتباط استحکام بیشتری به خود دید.

21 شهریور 88 خبرنامه دانشجویان ایران نوشت: «ابوالفضل فاتح (مسئول کمیته رسانه و تبلیغات ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در انتخابات ریاست‌جمهوری 1388) شامگاه سه شنبه (‌17 شهریور) با مهدی هاشمی رفسنجانی در هتل لانکاستر لندن یکی از ‌4‌ مکان اقامتی مهدی هاشمی در لندن دیدار و گفت و گو کرده است.‌»

«نیک آهنگ کوثر»(کاریکاتوریست و خبرنگار سایت‌های ضد انقلاب) از دیگر رابطان مهدی هاشمی بوده است که پس از به وجود آمدن اختلاف میان وی و مهدی هاشمی با انتشار فایلی صوتی، نقش مهدی هاشمی در فتنه 88 را بسیار نمایان ساخت.

نیک آهنگ بعدها در توضیح روابطش با هاشمی گفت:
«ماجرا بر سر این بود که خبرهایی بدون ارائه مستندات و شواهدی در سایت‌های سبز (فتنه) منتشر می‌کردند که عملاً وجود خارجی نداشته و وقتی از آدم‌ها و سایت‌های مختلف می‌پرسیدم آخر سر کارها به مهدی هاشمی ختم می‌شد. من به مهدی هاشمی می‌گفتم شما خبر را جعل می‌کنید و خبرسازی می‌کنید. گاهی مهدی هاشمی اطلاعات مختلفی به ما می‌داد که منبع دوم خبری هم با وی هماهنگ بود و برخی از خبرسازی‌هایش برای تحت تأثیر قرار دادن حکومت انجام می‌گرفت».

با توجه به موارد ذکر شده واضح است که اتهامات بسیار جدی و مستندی در رابطه با فعایت های ضدامنیتی مهدی هاشمی در فتنه سال 88 وجود دارد که اگر فشارهای اربابان زر و زور نباشد، قطعاً دستگاه قضایی به وظیفه خود بدون هیچ فشاری عمل کرده و وی را به سزای اعمالش می‌رساند؛ هرچند که تا کنون نیز این دستگاه با همه فشارها برای جلوگیری از محاکمه این عامل فتنه، با قدرت سعی نموده است روند پرونده را پیش برده و از دخالت‌های اربابان قدرت در پرونده مهدی هاشمی جلوگیری نماید.




موضوع مطلب : رفسنجانی, مهدی هاشمی, فتنه 88
چهارشنبه 93 فروردین 6 :: 11:45 صبح :: نویسنده : دریچه نویس

دریچه : نام سعید حجاریان در ذهن جوانان امروز بیشتر با ماجرای ترورش در سال 78 حک شده است.

فردی که او را تئوریسین اصلاحات می‌خوانند هم سابقه کار اطلاعاتی جدی دارد، هم روزنامه نگاری و هم نظریه پردازی.

سعید حجاریان پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88به عنوان یکی از متهمان فتنه در دادگاه محاکمه شد.

حجاریان این روزها و با شروع دولت روحانی بیشتر رسانه ای می شود و با مصاحبه های خود سعی دارد اندیشه اش را برای طرفدارانش مطرح کند.

در ادامه گزیده ای از مصاحبه وی با ویژه نامه نوروزی روزنامه شرق را می خوانید:

*تشکیل گروه‌های «خودسر» در ایران به سال‌های قبل از انقلاب باز می‌گردد. افرادی مانند شعبان بی‌مخ، ملکه اعتضادی، برادران رشیدیان که در کودتای 28مرداد سال 32 نیز فعال بودند، برای اقدامات «خودسر»انه دم دست شاه بودند. حتی احزابی مانند کبود و گروه سوسکا برای عملیات دارای گروه ضربت بودند.

*پس از انقلاب به‌دلیل ضعف دولت مرکزی، تقریبا همه گروه‌ها دارای جریانات «خودسر» بودند. مثلا شهید محمد منتظری گروهی داشت به نام «ساتجا» که برای چندروز فرودگاه مهرآباد را بستند و عده‌ای را از آنجا برای مبارزه با اسراییل به فلسطین اعزام کردند. یا خیلی از کمیته‌های انقلاب تابع کمیته مرکزی نبودند و به‌صورت «خودسر» دست به اقداماتی می‌زدند و مدت‌ها طول کشید تا آنها خلع‌سلاح شوند.

*گروه‌های «خودسر» در اوایل انقلاب در برخی جاها ریشه داشتند. به‌عنوان مثال دارودسته ماشاالله قصاب در اوایل انقلاب از این گروه‌ها محسوب می‌شدند. [این گروه ها] به نوعی به کمیته‌ها وابستگی داشتند، اما پس از مدتی آقای مهدوی‌کنی تمام این افراد را خلع سلاح کرد.

*گروه‌های فشار معمولا آلت دست برخی گروه‌ها و جریان‌ها برای رسیدن به اهدافشان هستند [و] معمولا اعضای این گروه‌ها افراد بی‌مایه‌، بدون تفکر، بدون هویت و در یک کلام وسیله‌ برخی جریان‌ها برای رسیدن به هدف هستند.

*شکل‌گیری گروه‌های «خودسر» نتیجه ضعف دولت مرکزی است. ببینید زمانی که در کشور نیروهای رسمی (Formal) ضعیف می‌شوند، نیروهای غیررسمی (Informal) به وجود می‌آیند. همین موضوع را می‌توانیم در اقتصاد هم ببینیم که اصطلاحا به آن بازار سیاه گفته می‌شود. در واقع این بخش «خودسر» در سیاست، بازار سیاه سیاسی محسوب می‌شود. البته باید توجه داشت که ممکن است دولت هم قوی باشد اما به‌خاطر برخی ملاحظات، خود راسا اقدام به تشکیل گروه‌های «خودسر» بکنند. مثلا دولتی نمی‌خواهد که مسوولیت برخی اعمال را قبول کند، چون از عواقب بین‌المللی آن اقدام می‌ترسد یا نمی‌تواند پاسخگوی قربانیان باشد، بنابراین آن را به گروه‌های «خودسر» محول می‌کند.

* [در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا عدم برخورد جدی با آنها هم به دلیل حمایت عاملان تشکیل‌دهنده همین گروه‌هاست؟]  بله، خودشان درست می‌کنند و در صورتی که مشکلی برای آدم‌هایشان به وجود بیاید، از آنها حمایت می‌کنند.

*من با این موضوع موافق نیستم که گروه‌های فشار کم شده‌اند یا از بین رفته‌اند. بلکه به اعتقاد من نیازی به فعالیت آنها احساس نمی‌شود.

* [با اشاره به موضوع ترور] معتقدم سعید عسگر در جریان ترور من کاره‌ای نبود. عسگر تنها ماشه بود. آنهایی که ماشه را کشیدند مهم هستند

* آنهایی که من را ترور کردند افراد بی‌تجربه‌ای بودند.

*15سال زندان برایش [سعید عسگر] در نظر گرفته شد، اما بعد از یک‌سال آزادش کردند. جالب اینجاست که ترور من حتی برای عسگر و همدستش پیشینه کیفری هم به حساب نیامد.

*ترور من دقیقا به‌دلیل پیگیری‌های من در پرونده گروه‌های «خودسر» در موضوع قتل‌های زنجیره‌ای بود. من در سال 77 روزنامه «صبح امروز» را منتشر کردم که نقش مهمی در افشای قتل‌های زنجیره‌ای داشت و فکر می‌کنم که کاملا نتیجه‌بخش هم بود.

*آقای یونسی در جلسه‌ای که اصلاح‌طلبان و مخالفان اصلاحات در آن جلسه حضور داشتند به من گفت می‌خواهند شما و آقای نوری را بزنند. ایشان در جریان بود که چنین اتفاقی می‌افتد.

*ترور من ربطی به وزارت اطلاعات نداشت. ضمن اینکه قبل از وقوع ترور، آقای یونسی در جلسه‌ای که اصلاح‌طلبان و مخالفان اصلاحات در آن جلسه حضور داشتند به من گفت می‌خواهند شما و آقای نوری را بزنند. ایشان در جریان بود که چنین اتفاقی می‌افتد. اما اینکه ترور من به ایشان مربوط شود، خیر، اینطور نبود.

*من هنوز با این موضوع [ترور]  کنار نیامده‌ام، مثل خیلی موضوعات دیگر که نمی‌توانم با آنها کنار بیایم؛‌ من کار خودم را انجام می‌دهم، زیرا نمی‌خواهم به مسببان ترور در رسیدن به نتیجه‌ای که در پی آن بوده‌اند، کمک کنم.

منبع: فارس



موضوع مطلب :
چهارشنبه 93 فروردین 6 :: 7:40 صبح :: نویسنده : دریچه نویس

مادر حجت الاسلام علی خلیلی، جانباز ناهی از منکر چندی پیش خواست تا قوه ‌قضائیه پاسخ دهد که آیا مجازات جرم و اقدامی که فرزندش به خاطر آن از دنیا رفت کافی بوده است؟ این سوال بعد از شهادت علی خلیلی همچنان برای خانواده او بی جواب است.

به گزارش خبرنگار مهر، تیر ماه سال 90 طلبه جوانی به نام علی خلیلی که سوار بر موتورسیکلت بود عده ای جوان شرور که مزاحم چند زن شده بودند را امر به معروف و نهی از منکر کرد ولی این مساله به مشاجره تبدیل شد و یکی از سرنشینان به نام احسان با ضربه چاقو این طلبه جوان را مجروح کرد و شهید خلیلی از قسمت شاهرگ دچار جراحت شد و بیش از 15 دقیقه در خون خود می‌غلتید.

این حادثه در آن سال برای چندمین بار در پایتخت رخ داده بود ولی ضرب و شتم خلیلی متفاوت شد چرا که پس از ساعتها، بیمارستانها از پذیرش این جوان غرق به خون خودداری می کردند. پس از آن متخلفان به سرعت شناسایی و به دستگاه قضا معرفی شدند.

 ماجرای علی خلیلی به دستگاه قضا کشیده شد و دادستان تهران و دادستان کشور وعده دادند اینگونه جرائم را در لیست جرائم خاص قرار داده و به سرعت رسیدگی کنند ولی برخلاف قول و وعیدها این پرونده 300 روز در دادگاههای تهران سرگردان بود تا اینکه بالاخره در اواخر فروردین ماه سال جاری حکم دادگاه برای احسان متهم اصلی پرونده صادر شد.

 اسکندری وکیل مدافع علی خلیلی طلبه ناهی از منکر با بیان اینکه آخرین جلسه رسیدگی به این پرونده در تاریخ 17 اسفند سال 90 در شعبه 1033 مجتمع قضایی شهید قدوسی برگزار شد گفت: قاضی دادگاه متهم ردیف اول پرونده را به 3 سال حبس و همچنین پرداخت 35 میلیون تومان دیه محکوم کرده است. پس از صدور رای خانواده علی خلیلی از طریق وکیل خود به دادگاه تجدید نظر اعتراض کرده و پرونده وارد دادگاه تجدید نظر شد.

 مشتاق‌فر مادر شهید علی خلیلی بعد از گذشت یک سال از این حادثه در آن زمان در گفتگو با مهر گفت: اعتراض ما به دیه نیست زیرا اساس خواسته ما رسیدگی به موضوع دیه نیست بلکه می‌خواهم بدانم آیا مجازات جرم و اقدامی که فرزند من به خاطرش به آن دنیا رفت کافی است. قوه ‌قضائیه باید پاسخ دهد که چرا این حکم را که هیچ قاطعیتی در آن وجود ندارد و احتمال تکرار جرم را ممکن می‌کند، صادر کرده است.

حجت الاسلام علی خلیلی جانباز ناهی از منکر ساعت 19 روز یکشنبه  بر اثر بیماری طولانی پس از جراحات وارده، دعوت حق را لبیک گفت و به فیض شهادت نایل شد. گرچه پرونده عمر او بسته شد ولی هنوز پاسخ سوال مادر شهید علی خلیلی بی جواب مانده است.




موضوع مطلب :
سایت جهان نیوز نوشت: شهادت یکی از مرزبانان پس از 45 روز اسارت به دست گروهک جیش العدل ابعاد تازه ای از دیپلماسی لبخند را به نمایش گذاشت. در این باره نکات ذیل که پاره ای از آن برای اولین بار در جهان نیوز منتشر می شود، قابل تامل است:
 
الف: 45 روز اسارت مرزبانان وطن به دست گروهک جیش العدل به لحاظ مدت زمانی بسیار قابل تامل می باشد. 45 روز فرصت کمی برای دستگاه دیپلماسی دولت تدبیر و امید برای رایزنی های مطلوب نبوده است. در این فاصله نسبتا طولانی می توانست رایزنی های اثربخش بسیاری اتفاق بیافتد. ایا لازم نبود وزیر محترم خارجه خود شخصا سفری به پاکستان برای پیگیری امور به صورت جدی و قاطعانه می داشتند؟!
 
ب: گروهک جیش العدل ارتباطات آشکاری با برخی کشورهای عربی دارد و این گروه باقیمانده گروهک عبدالمالک است که اعترافات سرکرده معدوم این گروه جایی برای شبهه ارتباط با سازمان اطلاعاتی آمریکا نیز باقی نمی گذارد. همچنین در عملیات های اخیر خود این گروه یکی از اهداف همیشه اعلام شده انتقام از عملکرد ایران در سوریه مطرح شده است. حال شیوه برخورد با چنین گروه ای که مستقلا تصمیم نمی گیرد تنها رایزنی با کشور پاکستان است؟ نتیجه اصرار به دیپلماسی لبخند به کشورهای حامی این گروه مانند عربستان سعودی و عدم قاطعیت داشتن در برابر اصرار این کشور به عملیات های نیمه سخت بر علیه کشورمان مانند آنچه در برخی از کشورهای دیگر مانند حادثه حمله به سفارت ایران در لبنان نقش اول را بازی می کند، غیر از شهادت مرزبانی که تنها ده روز از تولد فرزندش می گذرد و منتظر بودند تا پدرش برگردد تا نامی برای او انتخاب کنند، قطعا نخواهد بود.
 
ج: مسئولین عالی رتبه دولت تدبیر و امید طی روزهای اخیر بارها از آزادی مرزبانان سخن گفتند، این مسئله نشان می دهد که آنها از برخی کانال ها امیدوار به این موضوع شده اند. در این خوش خیالی چند نکته نهفته است:
 
1: در حالی مسئولین با استناد به برخی رایزنی های دیپلماتیک خود خوشبینانه خبر از آزادی مرزبانان می دادند- که خدا می داند اینگونه وعده ها چه میزان با روح و روان خانواده های مرزبانان در این روزها بازی کرده است- که دستگاه اطلاعاتی پاکستان isi همواره نشان داده غیر قابل اعتماد است و افسران اطلاعاتی بخش های از دستگاه امنیتی پاکستان ارتباطات نزدیکی با عربستان سعودی، آمریکا و حتی برخی گروه های ضد ایرانی در پاکستان دارند. 
 
2: مسئله دومی که حتی به نحوی برخی مسئولین دولت را به غفلت خاصی کشاند تکیه برای دیپلماسی غیر رسمی بوده است. استاندار سیستان و بلوچستان طی ماه های اخیر از طریق ارتباطات نزدیکی که با یک جریان مذهبی پر حاشیه مانند گروه مولوی عبدالحمید در جنوب شرق برقرار کرده – که خود این جریان از حامیان تروریست های وهابی و مخالفین دولت سوریه می باشد- تلاش کرد که جدای از دستگاه دیپلماسی رسمی کشور مرزبانان را از این طریق آزاد کند. اعتماد بیش از حد به سران این جریان مذهبی تندرو برای آزادی مرزبانان بقدری بوده است که طبق برخی شواهد برخی اخبار امیدوار کننده که سبب غفلت و قاطعیت دستگاه دیپلماسی کشور نیز شده است از این کانال بوده است. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که این گروه مذهبی که یکی از مشاوران اصلی ان هم اینک مسئولیت کلانی در استانداری سیستان و بلوچستان گرفته است و خود این جریان تندرو مذهبی متهم در طرفداری از هواداران سرنگونی بشار اسد در سوریه می باشند چگونه با گروه جیش العدل که هدف عملیات های خود را انتقام از نقش آفرینی ایران در سوریه معرفی می کند قرار بوده است که رایزنی کند؟! ساده تر آنکه دو گروه همراه در حوادث سوریه چگونه مورد اعتماد مسئولین دولت تدبیر و امید در یک مسئله پیچیده امنیتی قرار گرفته است؟! آیا این خود یک رخنه امنیتی نیست؟! آیا نزدیکی دولت به این گروه مذهبی حامی تروریست های سوریه خود مشروعیت بخشیدن به اقدام ترویست ها که انتقام از ایران را در سوریه هدف خود اعلام می کنند نیست؟! 
 
د: در اینباره گفتنی های دیگری هم است...



موضوع مطلب :
سه شنبه 92 اسفند 20 :: 9:59 عصر :: نویسنده : دریچه نویس

مهرداد بذرپاش نماینده مردم تهران و عضو شورای مرکزی فراکسیون اصول‌گرایان مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با تسنیم با اعلام این خبر که خانم اشتون قبل از سفر به ایران شرط کرده بود با فتنه‌گران دیدار خواهد داشت و طرف ایرانی این موضوع را پذیرفته بود، اظهار داشت: چرا وزارت خارجه راستش را به مردم نمی‌گوید که شرط سفر خانم اشتون چه بوده است. همچنین از دولتی که خود را دولت راستگویان معرفی می‌کند توقع خلاف‌گویی نمی‌رود.

وی با تأکید بر اینکه وزارت خارجه صریحاً به مردم بگوید که شرط سفر اشتون دیدار با عوامل فتنه بوده است، گفت: این دفعه چندم است که وزارت خارجه با بازی‌های سیاسی و روش‌های غیرمتعارف سعی می‌کند تقصیر این اتفاقات را به گردن نگیرد و از یک‌سو خود را مبرّا نشان داده و از سوی دیگر هدف بخشی از دولت را که تطهیر و مصونیت‌بخشی به فتنه‌گران است دنبال کند؟

این نماینده مجلس ادامه داد: چرا وزارت خارجه با این‌گونه اقدامات نسنجیده به مداخلات غربی‌ها در امور داخلی کشور، رسمیت می‌بخشد؟ این چه‌روشی است که وزارت خارجه در پیش گرفته و معلوم نیست چه‌کسی باید پاسخگو باشد.

بذرپاش با بیان اینکه آیا وزارت خارجه غربی‌ها را برای پیشبرد اهداف داخلی خود به کمک گرفته است، تأکید کرد: پاسخ این است که خانم اشتون قبل از سفر به ایران شرط سفرش را ملاقات با چنین افرادی معین می‌کند و تا از طرف ایرانی قول نگرفته سفرش را قطعی نمی‌کند، بازهم بگوییم که ان‌شاءالله گربه است!

وی افزود: وصف ما مانند کسی شده که مغازه‌ای را سرقت می‌کرده و فردی از او پرسید: چه می‌کنی؟ و دزد گفت: نی می‌زنم. آن فرد گفت: چرا صدا ندارد، و دزد گفت: صدایش را فردا می‌شنوید. صدای این‌گونه سیاست‌ خارجه که فرسنگ‌ها با سیاست خارجه خمینی کبیر فاصله دارد فردا درمی‌آید و مشخص می‌شود که ملت ایران چه‌میزان ضرر کرده‌اند.




موضوع مطلب :
یکشنبه 92 اسفند 18 :: 10:37 صبح :: نویسنده : دریچه نویس

حسین شریعتمداری در یادداشت روز کیهان نوشت :

جناب آقای دکتر روحانی! رئیس‌جمهور محترم، لطفا به آنچه در پی می‌آید توجه فرمائید!
 «اعتقاد به خدا مربوط به انسان‌های عصر توحش است. انسانی که هنوز شاید غارنشینی را هم کشف نکرده بود. زلزله و سیل و طوفان و آتش‌فشان است و خیال می‌کند یک قدرت هست که اینها را ایجاد می‌کند... مذهب مقوله انسان سال 2000 نیست»!
« حتی آدم‌هایی مثل ابن‌سینا یا ابوریحان بیرونی هم با آن ذهن خردگرا و ذهن ریاضی‌شان، درباره مذهب مزخرفات را قرقره می‌کنند»!
«داستان حضرت عباس و شجاعت‌های او را شیخ‌عباس قمی از شاهنامه دزدیده است. حضرت عباس وجود خارجی نداشته»!
«عیسی مسیح هم دروغ است. این داستان را امپراطوری روم برای استفاده از بردگان و گلادیاتورها، سرهم کرده»! و...
جناب آقای روحانی! با شنیدن و خواندن جملات فوق چه احساسی به حضرتعالی دست می‌دهد؟!... حالا اگر بشنوید وزارت ارشاد تحت‌مسئولیت و مدیریت جنابعالی در پی تقدیر و تجلیل از گوینده و نویسنده این سخنان است به عنوان یک شخصیت روحانی که لباس پیامبر خدا(ص)، را بر تن دارید، چه واکنشی از خود نشان خواهید داد؟!و باز هم بخوانید!
آن آقای دیگر در نوشته‌های منتشر شده خود، زشت‌ترین و مشمئزکننده‌ترین اهانت‌ها را نسبت به اسلام، انقلاب و ساحت مقدس حضرت امام(ره) روا داشته است. عضو شورای به اصطلاح مقاومت! سازمان منافقین بوده است و دست‌هایی آلوده به خون پاک جوانان مسلمان و پاکباخته این مرز و بوم دارد و... می‌نویسد؛
«مسئولان جمهوری اسلامی، جلادان خونریز هستند و طرفداران این رژیم  لمپن و حشرات‌الارض می‌باشند»!... «هیچ قشر و گروهی از مردم ایران را نمی‌توان یاد کرد که از پیامدهای فاجعه‌بار انقلاب در امان مانده باشند»!... «پس از مرگ بر سر مزارم بنوازید و می‌ بنوشید و برقصید»! و... آیا رئیس‌جمهور محترم، این آقا را شایسته تقدیر می‌دانند؟! و بازنشر آثار توقیف شده وی را نشانه پاسداشت آزادی! و نمونه‌ای از کاربرد بینش و منش دولت «اعتدال»! تلقی می‌فرمایند؟! به یقین نه!
جناب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای روحانی! حضرتعالی با آموزه‌های اسلامی غریبه نیستید و از مبانی فقهی باخبرید تا آنجا که به عضویت مجلس خبرگان درآمده‌اید. آیا از نگاه و نظر شما حکم ‌الهی قصاص غیرانسانی است؟! و یا به قول خداوند تبارک‌ و تعالی، منشأ و عامل «حیات» است؟ جنابعالی به قول خودتان «سرهنگ» نیستید! که کاش بودید و از این افتخار بزرگ در جمهوری اسلامی ایران محروم نبودید. ولی «حقوقدان» که هستید. بنابراین بعید است ندانید امروزه کشورهایی که در آنها حکم اعدام از سیستم حقوقی حذف شده است، با افزایش پرشتاب جنایت قتل روبرو هستند و حقوقدانان برجسته امروز دنیا بر این باورند که نفی‌کنندگان حکم قصاص، برخلاف تظاهر به انسان دوستی، میان قاتل و مقتول، به دفاع از قاتل برخاسته‌اند، روزنامه توقیف شده مورد اشاره حضرتعالی حکم الهی و انسانی قصاص را غیرانسانی معرفی کرده بود و توقیف آن با استناد به قوانین جاری صورت پذیرفته است. کجای این اقدام، غیرقانونی و ضد آزادی! و در تقابل با مشی «اعتدال» است؟! فرموده‌اید چرا باید کارکنان روزنامه توقیف شده بیکار شوند! که باید به عرض مبارک رساند، گردانندگان روزنامه توقیف شده، در روزنامه‌های اجاره‌ای دیگر به کار مشغولند و حتی سردبیر آن به عضویت هیئت داوران جشنواره‌ای درآمده است که جنابعالی دیروز در مراسم اختتامیه آن سخنرانی فرموده بودید.
جناب آقای روحانی، آیا حضرتعالی یک عمر - به حق - از ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام دفاع نفرموده‌اید؟ و برای تبیین علمی ولایت آن حضرت که تنها راه ادامه اسلام ناب محمدی(ص) بوده است و جمهوری اسلامی ایران در طول آن شکل گرفته و امروزه پرچم اسلام ناب را در جهان برافراشته است، تلاش نکرده‌اید؟ پاسخ این سوال به یقین مثبت است. بنابراین چرا باید از توقیف قانونی روزنامه‌ای که ولایت مولای‌متقیان را نفی کرده و آب به آسیاب وهابیون انگلیسی‌نژاد و سلفی‌ها و تکفیری‌های صهیونیست‌مآب ریخته است نگران شده و ابرو درهم بکشید؟!
جناب رئیس‌جمهور! در سخنرانی دیروز خود گلایه کرده‌اید که چرا اجازه نمی‌دهند روزنامه‌های موافق دولت هم از آزادی و امنیت برخوردار باشند؟! که باید پرسید؛ آیا دولت حضرتعالی احکام اسلامی را غیرانسانی می‌داند؟! و یا ولایت حضرت امیر علیه‌السلام را نفی می‌کند؟! اگر پاسخ منفی است - که منفی است - چرا روزنامه‌هایی که دست به این اقدامات ناشایسته و غیرقانونی زده‌اند را روزنامه‌های موافق و همراه دولت می‌دانید؟! و اگر غیرانسانی نامیدن احکام اسلامی و نفی ولایت‌امیرالمومنین علیه‌السلام را همراهی و همسویی با بینش‌ و منش دولت اعتدال نمی‌دانید -که نباید بدانید- چرا از توقیف روزنامه‌های یادشده ابراز نگرانی می‌کنید؟! و این تناقض آشکار را چگونه توضیح داده و توجیه می‌فرمائید؟!
و اما، غیر از این دو روزنامه هتاک که متأسفانه آنها را حامی دولت معرفی کرده‌اید، کدام روزنامه حامی دولت دیگری را می‌توانید آدرس بدهید که در فعالیت خود با کمترین مانعی روبرو شده باشد؟! فقط یک نیم‌نگاهی به عرصه کنونی مطبوعات بیندازید. روزنامه‌ها و نشریات حامی دولت شما - و نه خود شما- به تعداد فراوان مشغول فعالیت هستند و برخی از آنها، با سوءاستفاده از فضای آزاد کشور ماموریت دیکته شده دشمنان بیرونی و فتنه‌گران آمریکایی- اسرائیلی را  دنبال می‌کنند. آیا غیر از این است؟!
دولت محترم اعتدال! در حالی که از روزنامه‌های اهانت‌کننده به اسلام و انقلاب و امام(ره) حمایت می‌کند و توقیف آنها را برنمی‌تابد! تاب و تحمل کمترین انتقاد نسبت به عملکرد دولت را ندارد و روزنامه‌ها و نشریات منتقد دولت را توقیف کرده و یا به دادگاه می‌کشاند.
جناب آقای روحانی! دیروز در مراسم اختتامیه جشنواره مطبوعات به آقای «ف-ص» با عنوان پیشکسوت مطبوعات جایزه دادید. ایشان از گردانندگان اصلی مجله زن روز در دوران طاغوت بود که بعید است از ابتذال این مجله در آن دوران بی‌خبر باشید. ایشان در سال‌های اخیر تامین‌کننده برنامه‌های شبکه دولتی فارسی‌زبان و ضد ایرانی بی‌بی‌سی بود و... آقای رئیس جمهور، دیروز همکاران مورد اعتماد حضرتعالی با معرفی وی به عنوان پیشکسوت روزنامه‌نگاری، از خادمان شبکه دولتی انگلیس و مروجان ابتذال فرهنگی تقدیر کردند. آن هم نه از طرف خودشان بلکه به دست شما یعنی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران!
رئیس‌جمهور محترم! آنچه در محدوده این نوشته آمده است فقط مشتی از خروارها و اندکی از بسیارهاست.
 و اما، سوابق شناخته شده جنابعالی جای کمترین تردیدی نمی‌گذارد که نمی‌توانید با آنچه در این عرصه اتفاق افتاده و می‌افتد - و فقط به چند نمونه از آن اشاره شد - موافق باشید، بار دیگر به جملات نقل شده در صدر این نوشته نگاه کنید به یقین، خشم برخاسته از غیرت دینی لرزه بر اندامتان خواهد انداخت!
وزیر ارشاد دولت شما نیز شخصیت شناخته شده‌ای است و بی‌گمان نمی‌تواند با بسیاری از آنچه در حوزه مسئولیت ایشان اتفاق افتاده است، موافق باشد. پس چرا چنین است؟!
علت را باید از یکسو در کم‌اطلاعی - و در مواردی - بی‌اطلاعی ایشان نسبت به عرصه فرهنگ و هنر و از سوی دیگر، اعتماد وی به برخی از افراد بدسابقه و به‌کارگیری آنان در سیاست‌های پیرامونی وزارتخانه تحت‌مسئولیت ایشان جستجو کرد. افرادی که ظاهرا در حاشیه هستند ولی در بزنگاه‌ها،  متن را رقم می‌زنند.
و بالاخره، امید است رئیس‌جمهور محترم از کسانی که اطلاعات مربوط به سخنرانی دیروز را در اختیار ایشان گذارده‌اند به طور جدی بخواهند درباره صحت و سقم آنچه در این نوشته - فقط به عنوان نمونه - آمده است به حضرت ایشان توضیح بدهند و مانند همیشه با توسل به فحاشی و ناسزاگویی از پاسخ طفره نروند!
آقای رئیس‌جمهور، نتیجه این بررسی برای جنابعالی تردیدی باقی نخواهد گذاشت که آنان، دوام دولت شما را نمی‌خواهند.




موضوع مطلب :
یکشنبه 92 اسفند 18 :: 10:33 صبح :: نویسنده : دریچه نویس

محمد کاظم انبارلوئی در رسالت نوشت :

اغلب روزنامه‌های دیروز تیتر اول خود را به بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان اختصاص دادند. روزنامه آرمان در صفحه اول خود خبر این دیدار را واتاب نداد. با آنکه اغلب روزنامه‌ها تیتر اول خود را به این جمله مقام معظم رهبری که فرمودند: "نگران مسئله  فرهنگ هستم" اختصاص داده بودند، روزنامه آرمان تیتر اول خود را به گفتگو با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی اختصاص داد و با تیتر درشت نوشت؛ "هم خوشحالم و هم راضی".
وی این پاسخ را در برابر این سئوال مطرح کرده بود که؛ نظر شما در مورد دولت آقای روحانی چیست؟ همه چیز تا اینجای کار طبیعی است. حتی طرح دیدگاه آقای هاشمی در مورد دولت گذشته که گفت: "من همیشه خوش‌بین بودم اما در این 8 سال فکر می‌کردم همین طور جلو برویم باید تسلیم شویم و دست‌ها را بالا ببریم، دولت خیلی بد عمل کرد."
این دیدگاه هم مورد احترام است. هر کس باید حرف خودش را بزند. اینکه چه رویکردی "تسلیم" بود یا "ایستادگی" باید قدری جلو برویم و اجازه نقد توافقنامه را بدهیم تا در این زمینه هم شفاف‌سازی صورت گیرد. با آنکه مطالب قابل نقد در این مصاحبه بسیار است. فقط به یک پرسش و پاسخ آن می‌پردازیم؛
از آقای هاشمی در روزنامه آرمان سئوال شده است؛ "دانشگاهیان گله دارند که فضا برای بیان آزادانه انتقادات مناسب نیست. شما چه توصیه‌ای به دانشگاهیان دارید؟" آیت الله هاشمی رفسنجانی در پاسخ می‌گویند: "من این را به همه می‌گویم، دانشگاهی و غیردانشگاهی ندارد. اگر توقع داریم که جامعه‌مان بهتر شود باید ریسک بپذیریم."
ایشان ادامه می‌دهند: "نمی‌شود فکر را سرکوب کرد. نقش گاندی در هند این بود که به مردم می‌گفت یکی را می‌گیرند، دنبالش را بگیرید و بگویید که مرا هم به زندان ببرید. انگلیسی‌ها آمدند بین دو شهر به همه درختان یک سر یا یک مرده آویزان کردند. باز گاندی به مردم گفت که بروید. واقعا آن قدر در زندان جمع می‌شدند که دیگر کسی نمی‌توانست زندانی کند! اگر عموم، عمومی که می‌گویم نه همه مردم، آنهایی که می‌فهمند، حرف حقیقت را بزنند. اتفاقی نمی‌افتد و هیچ کس هم جرات نمی‌کند به مردم ظلم کند."
آقای هاشمی باید به چند سئوال مهم در این باره پاسخ دهند.
1- آیا این پاسخ آقای هاشمی رفسنجانی را باید یک رهنمود سیاسی تلقی کرد؟
2- آیا شرایط حاکم در ایران که خود آقای هاشمی هم در حاکمیت هستند شبیه شرایط حکومت انگلیسی‌ها برهند در زمان گاندی است؟
3- آیا امروز انگلیسی‌ها در محاکم قضائی حاکم هستند که برای مقابله با آنها همه باید با راهبرد مقاومت مدنی آماده رفتن به زندان شوند؟
4- آیا در محاکم قضائی ایران پس از 35 سال احکام انگلیسی صادر می‌شود و این احکام هیچ نسبتی با شرع و قانون ندارند؟
5- مگر در دانشگاه‌ها چه گفته می‌شود که فضا برای بیان آزادانه انتقادات مناسب نیست؟ چند نفر را در دانشگاه‌ها گرفته‌اند که حقیقت را می‌گفتند و قاضی برای اینکه جلوی افشای حقیقت را بگیرد، آنها را دستگیر و زندانی کرده است؟
6- اگر این فرمان یا نافرمانی مدنی که آقای هاشمی می‌فرمایند عملیاتی شود دیگر از حرمت و جایگاه قضا و قاضی چه می‌ماند؟ این فرمان در حقیقت اعلام یک شورش عمومی است. نظیر آنچه که در حوادث تلخ سال 88 رخ داد اما مردم به این رهنمود سیاسی عمل نکردند و در قیام تاریخی 9 دی به اسم و آدرس، بانیان این شورش را لعن و نفرین کردند.این رهنمود سیاسی شبیه همان رهنمود سیاسی است که اول صبح رای‌گیری انتخابات سال 88 گفته شد؛ "اگر موسوی رای نیاورد به خیابان‌ها بریزید". محصول این فرمان و رهنمود سیاسی به تاراج رفتن اقتدار ملی و بر باد دادن مصالح و منافع ملی بود.
7- خبرنگار زبده آرمان وقتی به اینجای مصاحبه می‌رسد طمع می‌کند و یک رهنمود دیگری را تقاضا می‌نماید و می‌گوید اگر توصیه‌ای هم دارید بفرمایید.
آقای هاشمی در پاسخ می‌گوید؛ "به شما رسانه‌ها توصیه می‌کنم از حقیقت فاصله نگیرید. آن چه تشخیص می‌دهید ممکن است اشتباه هم تشخیص بدهید ولی باید اجازه طرح و بحث داشته باشید. نمی‌گویم که ریسک کنید که روزنامه‌تان قابل انتشار نباشد و.... "
در اینجا آقای هاشمی احتیاط می‌کنند و اجازه ریسک در دانشگاه را می‌دهند اما در مطبوعات را نمی‌دهند. البته باید از ایشان تشکر کرد. اما مطبوعات به توصیه ایشان گوش نمی‌کنند. همین چند روز پیش بود یکی از روزنامه‌ها ریسک کرد و با اهانت به خداوند متعال، حکم قصاص را غیرانسانی نامید و چند ماه پیش هم یکی از روزنامه‌ها در تنها کشور شیعی جهان جرأت کرد با مطالب سست و بی‌پایه، فلسفه غدیر و جانشینی حضرت علی (ع) را زیر سئوال برد. طبیعی است که قانون و قضا در این باره داوری می‌کند.
آقای هاشمی باید به این سئوال پاسخ بدهد که وقتی صاحب مطبوعه‌ای ریسک می‌کند و در اهانت به مقدسات تردید نمی‌کند آنجا هم باید از فرمول گاندی در برخورد با قضا و قاضی استفاده کرد؟
8- ما نمی‌دانیم در ذهن مبارک آقای هاشمی جایگاه مباحثی چون وضعیت "آزادی" و "انتقاد" در ایران چیست؟
نمی‌دانیم داوری ایشان نسبت به سلامت قضات شریف دستگاه قضا در مورد آزادی‌های سیاسی چیست؟
اما از ظاهر این مصاحبه بر می‌آید که با فضای کنونی انقلاب که 35 سال جوانان پاکباخته و روحانیون عالیقدری که خون پاکشان را برای اعتلای اسلام و انقلاب نثار کردند فاصله دارد. این فاصله را باید با اطلاعات درست و مطابق با واقع پر کرد.
این عدم اعتماد به دستگاه قضائی باعث شده است پرونده‌هایی چون استات اویل، کرسنت و تخلفات مالی در سازمان بهینه‌سازی سوخت هیچ گاه در فرایند داوری و قضائی قرار نگیرند.
9- رئیس جمهور دیروز در مراسم اختتامیه جشنواره مطبوعات گفت: بگذارید رسانه‌های حامی دولت، آزادی و امنیت داشته باشند. این حرف درستی است.  اما رئیس جمهور هم باید بداند یک رسانه حامی دولت در طراحی پیام خود در برهم زدن امنیت ملی و امنیت قضائی چه شاهکاری انجام می‌دهد. او با بهره‌گیری از غفلت یک مسئول دارای هوش سیاسی بالا، نافرمانی مدنی و دستور شورش عمومی در می‌آورد، بیانات رهبری را در صفحه اول خود سانسور می‌کند و تیتری استخراج می‌کند از سوژه خود که درست در برابر اعلام نگرانی در حوزه فرهنگی است. رئیس جمهور که رئیس شورای امنیت ملی هم هست اگر هوشیار نباشد از سوراخ نفوذ  در رسانه 10 بار گزیده می‌شود اگر این گونه رسانه‌ها حامی رئیس جمهور و آقای هاشمی هستند باید از این حمایت تاسف خورد.




موضوع مطلب :
می‎گویید انتقاد را دوست داریم ولی دروغ می‎گویید/ این رفاهی که به دروغ وعده می‎دهند به چه قیمتی است!؟ فروش عزت ملت در برابر چند دلار!؟ زهی خیال باطل!

گروه سیاسی دریچه به نقل از رجانیوز: آیت الله مصباح یزدی در واکنش به شرایط جاری کشور گفت: علما، بزرگان و خانواده‌های شهدا شما را نصیحت می کنند که فریب آمریکا را نخورید، عزت ملت را نفروشید و خون شهیدان را به باد ندهید.

  

به گزارش رجانیوز، آیت الله مصباح یزدی رییس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) چهارشنبه شب در حسینیه امام خمینی(ره) قم، با اشاره به شرایط جاری کشور، به آیه «نَصَحْتُ لَکُمْ وَلَکِن لاَّ تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ» اشاره کرد و اظهار داشت: متهم می‌کنند به بی سوادی و کم فهمی و کج فکری و چیزهای دیگر؛ اینها خودشان نصیحت خدا و پیغمبر است؛ دوست نمی‌دارید کسی که شما را نصیحت کند و از شما انتقاد کند، می‌گویید انتقاد را دوست داریم و حق با مخالف است، ولی دروغ می گویید؛ طاقت شنیدن یک جمله گل ندارید.

 

 

وی افزود: علما و بزرگان که وارث انبیاء هستند، خانواده‌های شهدا وارثان این انقلاب، شما را نصیحت می کنند که فریب آمریکا را نخورید، دنبال راحتی خیالی نروید؛ این رفاهی که به شما وعده می دهند دروغ است و به آن نخواهید رسید؛ اگر هم برسید به چه قیمتی؟ عزت مردم را می فروشید، خون‌های هزاران شهید را که در طول این سه دهه ریخته شده به باد می دهید تا این که چند روزی چند دلاری که از پول‌های خودتان است را به شما بازگردانند؛ زهی خیال باطل!

 

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تصریح کرد: ارزش‌های خدا یادتان نرود؛ ملت ما و امام(ره) برای چه انقلاب کردند؟ برای چه این همه کشته دادند؟ برای این که نان‌شان ارزان شود؟ آن مادری که با دست خود چند فرزندش را کفن پوشاند و به جبهه فرستاد و پس از شهادت شان اشک هم نریخت، برای شکم این کارها را کرد؟!

 

آیت الله مصباح یزدی ادامه داد: چرا داریم ارزش‌ها را فراموش می کنیم؟ بدتر از همه کارهایی که می شود این است که اینها را به پای امام(ره) و مقام معظم رهبری می گذارند و می گویند این پیروی از امام(ره) و رهبری است.

 

وی با اشاره به آیه«أَصَلاتُکَ تَأْمُرُکَ أَنْ نَتْرُکَ ما یَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِی أَمْوالِنا ما نَشاء» گفت: پیامبر خدا گفت کم فروشی نکنید در پاسخ گفتند این فضولی‌ها به شما نیامده، شما برو نمازت را بخوان چه کار با این کارها داری؟ امروز به روحانیت می گویند تو که تخصص نداری در مسائل اقتصادی و سیاسی چرا حرف می زنی؟ برو دنبال درس حوزه.

 

رییس مؤسسه امام خمینی(ره) گفت: مسلم است وقتی عدل و انصاف در جامعه رعایت نشود، هرکس به دیگری نگاه کرده و جنس خود را گران کند و این مسأله باب شود گرانی و تورم ایجاد می کند و دودش به چشم مردم ضعیف و کسانی که حقوق ثابت دارند می رود.

 

نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری با بیان این که در طول تاریخ همواره روحانیون را به بی سوادی، کم فهمی و کج فهمی متهم می کردند، افزود: شاه هم می گفت این آخوندها یک دم کنی روی سرشان گذاشته‌اند و نمی فهمند سیاست یعنی چه و ما چه دنیایی داریم.

 

آیت الله مصباح یزدی با اشاره به اهمیت جهاد اقتصادی، گفت: این نوعی جنگ نرم به حساب می آید که خطرش بیش از جنگ سخت است؛ نمونه آن را در زمان پیامبر(ص) نیز داریم که مشرکین مسلمانان را در تحریم اقتصادی قرار دادند؛ پس از آن اهانت‌هایی که به پیامبر(ص) روا داشتند کار به جایی رسید که نمی گذاشتند کسی به مسلمانان غذا و دیگر امکانات لازم برای را زندگی بدهد؛ در شعب ابی طالب مسلمانان در شرایط بسیار سختی بودند.

 

وی ادامه داد: این امتحان بسیار بزرگ و یکی از سنت‌های الهی است؛ خداوند کسانی را که می خواهد رشد و ترقی دهد این چنین امتحان می کند؛ قرآن می فرماید«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى‏ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ» ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر اهل آن  قوم را به سختی و گرفتاری مانند خشکسالی، بیماری و بلاهای دیگر مبتلا کردیم.

 

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در توضیح«لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ» گفت: این بلاها کمک می کند مردم گریه و زاری کنند و به طرف خدا بروند؛ در جای دیگر خداوند می فرماید«فَلَوْلا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ» چرا با این که ما زمینه را فراهم کردیم به در خانه ما نیامدند؟ برای این که اینها مبتلا به قساوت قلب هستند.

 

رییس مؤسسه امام خمینی(ره) با بیان این که امتحانات الهی همیشگی است، ابراز داشت: یک روز جهاد نظامی، روز دیگر جهاد اقتصادی، هر روز یک شکل از فتنه‌ها و بلاها پیش می آید؛ آنهایی که دلشان قساوت ندارد تحت تأثیر این عوامل قرار می گیرند، توبه می کنند و به نصیحت انبیاء گوش می دهند.

 

نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری گفت: آنهایی که قسی‌القلب هستند می گویند شما را چه کار به این کارها؟ شما را چه به اقتصاد و سیاست؟ بی سوادها.




موضوع مطلب :

امیر ابیلی – گروه فرهنگی رجانیوز: نیمی از جشنواره گذشته است و هنوز به تعداد انگشتان یک دست فیلم قابل بحث، فیلم تاثیرگذار، فیلم مخاطب‌پسند ندیده‌ایم. اکثر اثار فیلم‌های الکی کش‌داری هستند که ایده و داستانشان به درد یک فیلم کوتاه ده دقیقده ای می‌خورد اما نود دقیقه کش داده شده‌اند. 

به گزارش رجانیوز، اما روز پنجم جشنواره تحت تاثیر دو فیلم است. اول «رستاخیز» احمدرضا درویش که با توجه به پروسه ده ساله‌ی تولیدش و همچنین اخبار و حواشی‌ش و داستانش، خیلی‌ها کنجکاو دیدنش بودند و دیگری «شیار143» نرگس ابیار که از پیش از اغاز جشنواره طرفداران بسیاری داشت و خیلی‌ها به موفقیتش در جشنواره امید داشتند(دارند). فیلمی که در در این پنج روز طولانی‌ترین تشویق حاضران در کاخ جشنواره را نصیب خود کرد و تحسین و ستایش بسیاری را برانگیخت.
 
رستاخیز؛ یاد «مختار» و سازنده‌اش به خیر!
 
 
«رستاخیز»، یکی از پر سروصداترین و مهم‌ترین پروژه‌های سینمایی چند سال گذشته، از آن فیلم‌هایی‌ست که سوژه و همچنین زحمت سازنده‌گانش برای به تصویر کشیدن اتفاق مهمی مثل عاشورا مانع از آن می‌شود که بتوان به راحتی به مشکلات اثر پرداخت. «رستاخیز» پروژه‌ی پرزحمتی‌ست که سال‌ها برای آن زحمت کشیده شده تا اثری جهانی در مورد واقعه‌ی عاشورا ساخته شود، اما با همه‌ی این زحمات خروجی نهایی آن چیزی نیست که باید باشد. 
 
فیلم احمدرضا درویش با وجود زمان 170 دقیقه‌ایش در نهایت هیچ تاثیر حسی خاصی نسبت به عاشورا در مخاطب ایجاد نمی‌کند. مخاطب داخلی اگر هم تحت تاثیر قرار گیرد یادآوری سال‌ها روضه‌هایی‌ست که در هیئت‌ها شنیده است و مخاطب خارجی نیز اساسا از فیلم چیز زیادی دستگیرش نخواهد شد.
 
فیلم از مشکلات تاریخی متعددی رنج می‌برد و با به تصویر کشیدن چهره‌ی حضرت عباس(ع) و حضرت علی‌اکبر(ع) و ..... و همچنین نمایش صحنه‌ی کامل شهادت حضرت عباس و حضرا علی‌اصغر و.... به بدترین شکل از عظمت اتفاقات عاشورا می‌کاهد و حتی از تاثیر حسی شنیده‌های پیشین مخاطب هم کم می‌کند.
 
جالب است که در طول نمایش فیلم هم مامورانی را به سالن آورده‌اند که مواظب باشند کسی احیانا از صحنه‌های عاشورا و چهره‌ی حضرت عباس(ع)  فیلم نگیرد و این تصاویر لو نرود، جدای از بحث اشتباه بودن فیلمبرداری از پرده، معلوم نیست دلیل این ترس چیست. سازندگان فیلم اگر به فکر اکران عمومی آن هستند پس این ترس از بازخورهای منفی نسبت به فیلم چیست؟ بالاخره این فیلم به نمایش درخواهد آمد و اگر اعتراضی هم باشد قطعا همان موقع خواهد شد. با همه‌ی این‌ها اما تماشای «رستاخیز» بیش از هرچیز یاداور قدرت داود میرباقری و عظمت «مختار» است. تا امثال «رستاخیز» نباشند قدرت «مختار» دیده نخواهد شد.
 
رنج و سرمستی؛ بعضی‌ها نباید فیلم بسازند!
 
 
روز گذشته درباره‌ی «شهابی ازجنس نور» نوشتیم که این‌ها آثاری هستند که از بودجه‌ی بیت‌المال و به نام فیلم انقلابی و ارزشی ساخته می‌شوند و در نهایت اصل ضربه‌شان به خود نیروهای انقلابی‌ست. حالا «رنج و سرمستی» هم دقیقا چنین چیزی‌ست. اثری ضعیف که به دلیل شدت ضعف‌های فنی اساسا مفاهیم مهمی را هم که قرار بوده به مخاطب متقل کند به مضحکه تبدیل می‌کند و به ضدخودش تبدیل می‌شود. 
 
شیار143؛ قهرمانی به نام «الفت»
 
 
پیش از آغاز جشنواره نوشتیم که این یکی از بهترین اثار دفاع مقدس چند سال اخیر سینمای ایران است که متاسفانه با کج‌سلیقگی هیئت انتخاب و مدیران جشنواره چند وقتی پشت در جشنواره ماند. حالا نمایش رسمی فیلم در کاخ جشنواره و واکنش اهالی سینما و رسانه نشان داد که آن حرف بیراه نبود. «شیار143» اولین فیلمی‌ست که قهرمانش یک مادر شهید(الفت، با بازی مریلا زارعی) است. با تمام رنج‌ها و سختی‌هایش. با بازی خیره‌کننده‌ی مریلا زارعی.
 
فیلم دوم نرگس ابیار از فیلم‌هایی‌ست که در روزهای آینده و به خصوص در زمان اکران عمومی بطور ویژه باید در موردشان صحبت کرد. هم در مورد دستاوردهای فنی و ساختاری‌ش و هم در مورد داستان و شخصیت و نگاهی که به دفاع مقدس دارد. این فیلمی‌ست که در بسیاری از صحنه‌ها به دلیل عمق تاثیرگذاری‌ش غافلگیرتان خواهد کرد. یک شاهکار از یک کارگردان زن جوان که حالا دیگر امیدهای بسیاری را در مورد آینده‌اش روشن کرده است.
 
انارهای نارس؛ بازهم چند نفر صحبت می‌کنند و دوربین روشن است!
 
 
فیلم شروع می‌شود. زندگی معمولی یک زن جوان را می‌بینیم. پرستاری از یک پیرزن و کار در خانه و .... پنج دقیقه گذشته است و هنوز داستان شروع نشده. همچنان زندگی معمولی یک زن را می‌بینیم. ده دقیقه گذشته است و منتظر ایجاد گره و بحران اصلی هستیم. همچنان زندگی معمولی یک زن و شوهرش را می‌بینیم. بیست دقیقه گذشته است و منتظر آغار داستانیم. همچنان زندگی بسیار معمولی همان زن و شوهرش را می‌بینیم. چهل دقیه گذشته است. داستان شروع نمی‌شود. سالن را ترک می‌کنیم.
 
دلتنگی‌های عاشقانه؛ روایت زندگی شهید مدق
 
 
کتاب «اینک شوکران 1»، زندگی شهید منوچهر مدق به روایت همسرش، از آن کتاب‌های کوچکی‌ست که در سال‌های گذشته بسیار مورد توجه قرار گرفت و در بین کسانی که اهل خواندن خاطرات زندگی شهدا هستند بسیار مورد اقبال واقع شد. «دلتنگی‌های عاشقانه» به تصویر درآمده‌ی همان کتاب است. با قوت کنیکی نسبتا خوب به خصوص در درآوردن فضای قدیمی دهه شصت. اما فیلم یک مشکل اساسی دارد و آن عدم وجود کشش کافی در داستان برای مخاطب عام. «دلتنگی‌های عاشقانه» نیز مانند بسیاری از فیلم‌های امسال گره ندارد و این از جذابیت کار کاسته است اما در کل در به تصویر درآوردن یک کتاب محبوب تجربه‌ی نسبتا موفقی‌ست.



موضوع مطلب :
به گزارش دریچه به نقل از رجانیور ،  مجمع روحانیون مبارز که طی سالهای گذشته یکی از احزاب اصلی حامی فتنه و دعوت کننده به آن بوده و منجر به پدید آمدن خسارات فراوانی به کشور شده است، اخیرا با صدور بیانیه ای اعلام کرده که «پس از انتخاب حسن روحانی به عنوان رییس جمهور، باید بر آثار سو ناروایی های بعد از انتخابات 88 خط پایان کشید!»

در بخشی از این بیانیه آمده است: 

«انتخابات اخیر ریاست جمهوری که به استقرار دولت محترم جناب آقای دکتر روحانی انجامید یکی از فرازهای بلندی بود که ملت ما آنرا طی کرد و در پناه این رویداد مبارک شایسته است که نگار خاطره ها زدوده شود و همگان دلگیریهای خود را به تقویت دلبستگی به انقلاب و ایران و سر بلندی کشور و رفع مشکلات مردم مبدل سازند و بر آثار سوء ناروائیها  که در جریان انتخابات  پیشین و پس از آن روی داد خط پایان بکشند و این انتخابات را پایان آن دوره سخت و تلخ بدانند و با باز شدن فضای همدلی و رفع حصر و حبسها امید و روحیه  مساعدی را که در اثر انتخابات ایجاد شده است تقویت کنند و همگی دست در دست هم به سوی آینده‌ای بهتر پیش برانند.»

به گزارش رجانیوز، این مواضع در حالی از سوی مجمع روحانیون بیان شده است که مشخص نیست با کدام منطق، فتنه عظیم سال 88 که اعضای این حزب سیاسی در بوجود آمدن و شعله ور ساختن آن نقش مهمی داشتند، اکنون باید به یک باره فراموش شود؟ و اساسا مگر مسببین این گناه بزرگ، به مجازات رفتار خود رسیده اند که اینک بدنبال فراموشی آن رویدادها باشیم؟

مجمع روحانیون مبارز از احزابی است که در جریان حوادث بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری ضمن صدور بیانیه های پی در پی و تاکید بر تقلب در انتخابات، مردم را به شورش خیابانی علیه نظام دعوت کرده و برای ادامه فضای ناآرام پس از انتخابات از هیچ فعالیتی دریغ نکرد.

به عنوان مثال بعد از نماز جمعه تاریخی 29 خرداد 88 رهبر معظم انقلاب در دانشگاه تهران که ایشان بر پیگیری اعتراضات تمامی کاندیداها در چارچوب قانون تاکید کردند، مجمع روحانیون در اقدامی معنادار بلافاصله با صدور بیانیه ای از هواداران موسوی و کروبی خواست تا در روز 30 خرداد نیز به خیابان ها آمده و نسبت به تقلب در انتخابات اعتراض کنند.

هر چند این حزب در روز 30 خرداد و تنها ساعاتی مانده به فراخوان قبلی خود با انتشار بیانیه ای اعلام کرد که دعوت خود از حامیانش برای حضور در کف خیابان را پس گرفته است! اما در عمل بهانه لازم برای تجمع تعدادی از اراذل و اوباش در این روز در خیابان ها فراهم شده بود و یکی از سخت ترین درگیری های نیروهای امنیتی با فتنه گران در این 30 خرداد 88 رقم خورد، روزی که قتل مشکوک ندا آقا سلطان نیز  بوقوع پیوست و یکی از بهترین فرصت های رسانه ای برای جریان های معاند علیه جمهوری اسلامی بوجود آمد.

سابقه مجمع روحانیون مبارز

مجمع روحانیون مبارز از احزاب اصلاح طلبی است که با انشعاب از جامعه روحانیت مبارز در سال 1366 اعلام موجودیت کرد و چهره های سرشناس جریان چپ از جمله مهدی کروبی، محمد موسوی خوئینی ها و ... آن را بنا نهادند.

این حزب اگرچه در ابتدای سالهای تاسیس مواضع ضد امریکایی و ضد سرمایه داری داشت و بازتاب تفکرات جناح چپ در آن برهه محسوب می شد اما به تدریج و با استحاله جریان چپ در دهه 70 به بعد، به یکی از احزابی تبدیل گشت که نقش مهمی در دو فتنه سال 78 و 88 داشته و در ناآرامی های این دو مقطع نقش کلیدی ایفا کرد.

به عنوان مثال در کودتای 18 تیر 78 نیز روزنامه سلام به مدیر مسئولی موسوی خوئینی ها دبیر کل وقت مجمع روحانیون مبارز با انتشار تیتر دروغی که منجر به شکایت وزارت اطلاعات دولت اصلاحات از آن شد، توقیف گشت و اولین جرقه ناآرامی های 18 تیر را بوجود آورد.

در مجموع به نظر می رسد عدم برخورد قاطع دستگاه قضا با فتنه انگیزی های مکرر این محفل سیاسی منجر شده تا در بیانیه ها و اعلام مواضع این حزب نه تنها خبری از اعلام ندامت و پیشمانی نسبت به عملکرد گذشته خود دیده نشود بلکه در عمل با فرار به جلو، این طور بیان شود که باید فتنه بزرگی مانند سال 88 را نیز به فراموشی سپرد.




موضوع مطلب :
< 1 2 3 4 5 >> >
پیوندها
لوگو
سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و ...
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 1
  • بازدید دیروز: 27
  • کل بازدیدها: 214838