|
پایگاه خبری دریچه سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و ... درباره وبلاگ  سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و ... آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ صفحات وبلاگ
پنج شنبه 91 شهریور 16 :: 7:39 عصر :: نویسنده : دریچه نویس
به گزارش صراط، براى جانبازان هر نفسى که مىرود راستش نه ممد حیات است و نه مفرح ذات.
این را مىتوان از خس خس سینه هاى خالى از کینه شان فهمید. چه داغى از این بالاتر که براى نفس کشیدن هم باید زجر کشید و براى زنده ماندن، هزینه اى سختتر از مرگ پرداخت و در این روز ها حتی به آنها بی احترامی می شود .
زمانی که پای صحبت های خانواده های شهدا و جانبازان می نشینید ، خاطرات تلخ برخی از ناله هایی که به حق است از آنها می شنوید.در حال حاضر در کشور آنها متهم هستند! متهم به چه چیزی ؟ متهم به شهید زنده ! مجرم بر چه چیزی ؟ مجرم بر جانبازی!
این روزها برای اینکه ثابت کنند درد و ترکش دارد وجودشان را می خورد باید قسم بخورند ، کمیسیون های مختلفی بروند ... که خدای نکرده دروغی نگفته باشند!.
جرم جانبازان چه بود است! ، انها چه گناهی کرده اند که برای کشور جنگیده اند ؟ چرا بنیاد شهید با این سرمایه و بودچه به جانبازان رسیدگی کمی می کند! جالب این است از خدمت های بزرگ بنیاد شهید بخواهیم بگوییم!گدایی برخی از جانبازان در خیابان ها است و از دست دادن چشم برخی از جانبازها به علت دیر اقدام کردن امکانات رفاهی بر آنها بوده است و این مجرم ها برای پرداخت هزینه های قرص و دارو هایشان به مسئولین بنیاد شهید التماس می کنند! ایا این درست است ؟ گرچه این سخنان برای مسئولین دیگر رنگ بویی ندارد، و گوششان پر از این حرف ها است و برخی از مردم فکر می کنند چه امتیازهایی برای این "جانبازان" که بهتر است گفته شود به "ظاهر زنده"سهمیه هایی برای آنها در نظر گرفته شده است! آری در قبال دادن چشم و دست و پا و... زندگی که می توانست در خوشی در کنار خانواده بگذرد اینک در گوشه بیمارستان و با زجر و ... می گذرند و برخی از سهمیه هایی مانند ، سهمیه دانشگاه و ... است . آیا این کافی است ! ؟ ایا به خود جانباز ها رسیدگی می شود ! مردم خودتان قضاوت کنید!؟ نرگس دولتی موضوع مطلب : پنج شنبه 91 شهریور 16 :: 7:10 عصر :: نویسنده : دریچه نویس
"صراط" - پس از به قتل رسیدن ندا آقاسلطان شهروند ایرانی به دست عوامل خارج نشین ، عوامل بیگانه بلندگوهایشان را در دست گرفتند و با نشان دادن تصاویر و کلیپ های مختلفی که از زاویه های گوناگون از لحظه به قتل رساندن ندا آقاسلطان تهیه کرده بودند سعی در جو سازی و به دست گرفتن فضای روانی جامعه نمودند .
به گزارش سرویس سیاسی صراط، چندی بعد بعد مسیح علینژاد خبرنگار جاسوس بی بی سی در سایت های خبری منتشر کرد که کاسپین ماکان نامزد ندا نبوده و با اشاره به اینکه هدا آقا سلطان -خواهر ندا- در ایمیلی که برای وی ارسال کرده بیان داشته که "کاسپین تنها دوست پسر ندا بوده و چند روز پیش از کشته شدن ندا به دلیل اینکه حاضر نشده به ندا در درگیری ها بپیوندد، ندا از او جدا شده و دیگر رابطه ای با هم نداشته اند! "  در ادامه حمایتهای خانواده آقا سلطان از احمدی نژاد و پشیمانی شدید از همراهی با موسوی هدا آقاسلطان که به گفته خودش به میرحسین موسوی رای داده بوده چنان از عمل خود پشیمان شده است که بر روی این نظر برادرش لایک زده و موافقت خود را با نظر او را نشان داده است.  اما پس از آنکه برخی از چهره های همراه فتنه از جمله مهدی خزعلی و یا دوربین های شبکه های خبری ضدانقلاب به خانه ندا آقاسلطان راه یافتند خانواده او نیز دوباره تغییر موضع دادند و به جای صحبت کردن از ندا به خودشان پرداختند! البته به لباس های ندا و آرایش خود هم اشاراتی را داشتند!  مادر ندا در حال نشان دادن لباس خواب دختر مرحومش  خواهر داغدار ندا در حال گفتگو با خبرنگار بیگانه دوربین را بر روی لباس ها و دامن های کوتاه ندا زوم می کنند و می گویند که ندا چه علاقه شدیدی به رقص عربی داشته است و با این دامن های کوتاه و برای همه عربی می رقصیده است!   تصاویری که پیش از این خانواده ندا مدعی شده بودند توسط دوست پسر ندا از منزلشان ربوده شده و از کاسپین ماکان گله کرده بودند در فیلم پخش شده از بی بی سی به نمایش در آمد!  ناراحتی خانواده آقا سلطان از دوست پسر ندا به جایی رسید که هدی در صفحه فیس بوکش اینگونه علیه نامز -دوست پسر- خواهرش نوشت: "به خدا این آدم فقط خودشو به ندا چسبوند . بدون هیچ پیشینه سیاسی" - اون نامزد ندا نبود دوست بودن یک هفته آخر هم ارتباطی با هم نداشتن فقط به خاطر اینکه آقای ماکان به اتفاقات افتاده کاملا بی تفاوت بود و حتی یک تظاهرات هم با ندا به خیابون نرفت"  البته از این نکته نباید غافل شد که مسئله علاقه هدا آقاسلطان به اغتشاشات و منفور بودن کاسپین ماکان در چشم او بدلیل عدم حضور وی در آن درگیری های کذایی هم ممکن است جزو هزاران دروغی باشد که از سوی این خانواده مطرح شده است . 
    خواهر ندا آقاسلطان خود در مصاحبه ای گفته است که کاسپین ماکان از کشته شدن ندا آقاسلطان بی خبر بوده است و فردای روز از دست رفتن ندا خودش با موبایل ندا به کاسپین زنگ می زند و خبر کشته شدن ندا را به او می دهد!
موضوع مطلب : پنج شنبه 91 شهریور 16 :: 6:36 عصر :: نویسنده : دریچه نویس
به گزارش صراط، "شیرین عبادی" فعال حقوق بشر و دارنده نشان نوبل، شامگاه دوشنبه مهمان بی بی سی فارسی (BBCPersian) بود. از وی سؤال شد: «شما که می خواستید به هر قیمتی در ایران زندگی کنید و پیگیر حقوق زنان و کودکان در ایران باشید، چه شد که سه سال است از ایران خارج شده اید و به ایران برنمی گردید؟» عبادی در پاسخ ادعا کرد: «به خاطر اینکه در ایران امکان هیچ گونه اقدام برای احیای حقوق بشر نیست. زمانی که عده ای برای کمک به زلزله زدگان وارد منطقه می شوند و دستگیر می شوند (اشاره به بازداشت گروهی که در پوشش کمک به زلزله زدگان آذربایجان، اقدام به اشاعه اکاذیب می کردند و تحت عنوان شاهد عینی بارها با رسانه های بیگانه تماس می گرفتند و به اصطلاح گزارش می دادند) در چنین شرایطی در خارج به هدفم راحت تر نائل می شوم.» جالب اینکه خانم عبادی در بخش دیگری گفت: «مأمورین ایرانی به همکاران من در ایران پیام داده بودند که من می توانم برگردم و اموالم را به من برگردانند اما من خودم قبول نکردم.» شیرین عبادی در خصوص فعالیت هایش در خارج از ایران گفت: «من اینجا گزارش های حقوق بشر ایران را تنظیم می کنم و در اختیار مسئولان مربوطه قرار می دهم. همچنین اعلام موارد نقض حقوق بشر به سازمان های بین المللی که این گزارش ها هرکدام تبدیل به بندی می شود و در پرونده نقض حقوق بشر ایران ثبت می شود و ایران را به ارتکاب جنایت علیه بشریت محکوم می کنیم. البته زیاد هم نمی شود خوش بین بود.»
خانم عبادی در قسمت دیگری از این گفتگو، به پخش اظهارات همسرش در تلویزیون ایران که ابعاد ناشناخته ای از شخصیت وی را برملا کرده بود* واکنش نشان داد و گفت: «وقتی که من از اسرار جمهوری اسلامی پرده برمی دارم، آن ها را عصبانی می کند و دست به این اقدامات می زنند.»
*جواد توسلیان، همسر شیرین عبادی، چندی پیش در برنامه‌ای تلویزیونی از ارتباط همسرش با گروه های منحرف سیاسی خبر داد و اذعان کرد که جایزه نوبل به دلیل فعالیت علیه جمهوری اسلامی به وی إعطا شده است. او از کینه عمیق شیرین عبادی نسبت به جمهوری اسلامی و همچنین توافقی پنهان میان همسرش و "بهائیان" سخن گفته بود. بر اساس آن توافق، بهائیان به رسانه ای شدن چهره عبادی در سطح جهان کمک می کنند و او هم به تطهیر آن ها و پشتیبانی از عقائد منحط فرقه بهائیت می پردازد. موضوع مطلب : پنج شنبه 91 شهریور 16 :: 6:21 عصر :: نویسنده : دریچه نویس
به گزارش جهان به نقل از تبیان، از علامه محمدتقی جعفری می پرسند چی شد که به این کمالات رسیدی ؟! ایشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعریف میکنن و اظهار میکنند که هر چه دارند از کراماتی است که بدنبال این امتحان الهی نصیبشان شده: «ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم . خیلی مقید بودیم که ، در جشن ها و ایام سرور ، مجالس جشن بگیریم ، و ایام سوگواری را هم ، سوگواری می گرفتیم ، یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) اول شب نماز مغرب و عشا می خواندیم و یک شربتی می خوردیم آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می دادیم . یک آقایی بود به نام آقا شیخ حیدر علی اصفهانی ، که نجف آبادی بود ، معدن ذوق بود . او که ، می آمد من به الکفایه ، قطعا به وجود می آمد جلسه دست او قرار می گرفت. آن ایام مصادف شده بود با ایام قلب الاسد (10 الی 21 مرداد ) که ما خرما پزان می گوییم نجف با 25 و یا 35 درجه خیلی گرم می شد . آن سال در اطراف نجف باتلاقی درست شده بود و پشه های بوجود آمده بود که ، عربهای بومی را اذیت می کرد ما ایرانیها هم که ، اصلا خواب و استراحت نداشتیم . آن سال آنقدر گرما زیاد بود که ، اصلا قابل تحمل نبود نکته سوم اینکه حجره من رو به شرق بود . تقریبا هم مخروبه بود . من فروردین را در آنجا بطور طبیعی مطالعه می کردم و می خوابیدم . اردیبهشت هم مقداری قابل تحمل بود ولی دیگر از خرداد امکان استفاده از حجره نبود . گرما واقعا کشنده بود ، وقتی می خواستم بروم از حجره کتاب بردارم مثل این بود که وردست نان را از داخل تنور بر می دارم ، در اقل وقت و سریع! با این تعاریف این جشن افتاده بود به این موقع ، در بغداد و بصره و نجف ، گرما ، تلفات هم گرفته بود ، ما بعد از شب نشستیم ، شربت هم درست شد ، آقا شیخ حیدر علی اصفهانی که ، کتابی هم نوشته بنام « شناسنامه خر » آمد. مدیر مدرسه مان ، مرحوم آقا سید اسماعیل اصفهانی هم آنجا بود ، به آقا شیخ علی گفت : آقا شب نمی گذره ، حرفی داری بگو ، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد . عکس یک دختر بود که ، زیرش نوشته بود « اجمل بنات عصرها » « زیباترین دختر روزگار » گفت : آقایان من درباره این عکس از شما سوالی می کنم . اگر شما را مخیر کنند بین اینکه با این دختر بطور مشروع و قانونی ازدواج کنید – از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد – و هزار سال هم زندگی کنید . با کمال خوشرویی و بدون غصه ، یا اینکه جمال علی (ع) را مستحبا زیارت و ملاقات کنید . کدام را انتخاب می کنید . سوال خیلی حساب شده بود . طرف دختر حلال بود و زیارت علی (ع) هم مستحبی. گفت آقایان واقعیت را بگویید . جا نماز آب نکشید ، عجله نکنید ، درست جواب دهید. اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی گفت : سید محمد! ما یک چیزی بگوئیم نری به مادرت بگوئی ها؟ معلوم شد نظر آقا چیست؟ شاگرد اول ما نمره اش را گرفت! همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا (مدیر مدرسه) اینطور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوئیم. آقا فرمودند دیگه! خوب در هر تکه خنده راه می افتاد. نفر سوم گفت : آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی (ع) معروف است که فرموده اند « یا حارث حمدانی من یمت یرنی » (ای حارث حمدانی هر کی بمیرد مرا ملاقات می کند) پس ما انشاالله در موقعش جمال علی (ع) را ملاقات می کنیم! باز هم همه زدند زیر خنده، خوب ذوق بودند. واقعا سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت : آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد در صد؟ آقا شیخ حیدر گفت : بلی گفت : والله چه عرض کنم (باز هم خنده حضار ). نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم : من یک لحظه دیدار علی (ع) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی دهم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت همچو حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. اول شب قلب الاسد وارد حجره ام شدم، حالت غیر عادی، حجره رو به مشرق دیگر نفهمیدم، یکبار به حالتی دست یافتم. یک دفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه ای که شیعه و سنی درباره امام علی (ع) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم این آقا کیست؟ گفت : این آقا خود علی (ع) است، من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده دست نفر نهم یا دهم، رنگم پریده بود. نمی دانم شاید مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت : آقا شیخ محمد تقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی خواستم ماجرا را بگویم، اگر بگم عیششون بهم می خوره، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند. خدا رحمت کند آقا سید اسماعیل ( مدیر ) را خطاب به آقا شیخ حیدر گفت : آقا دیگر از این شوخی ها نکن، ما را بد آزمایش کردی. این از خاطرات بزرگ زندگی من است». موضوع مطلب : پنج شنبه 91 شهریور 16 :: 5:35 عصر :: نویسنده : دریچه نویس
آیت الله العظمی وحید خراسانی چهارشنبه شب با حضور در بیت آیت الله العظمی صافی با ایشان دیدار و گفتگو کردند.
موضوع مطلب : پنج شنبه 91 شهریور 16 :: 5:31 عصر :: نویسنده : دریچه نویس
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری فارس و به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، در پی انتشار اخباری منسوب به رحیم مشایی، مبنی بر اعلام نامزدی وی برای انتخابات ریاست جمهوری، ضمن تکذیب جدی خبر مذکور اعلام می‌شود که مشایی هیچگاه و در هیچ محفل خصوصی و یا عمومی در این موضوع صحبتی نکرده است. اگر چه انتشار چنین اخباری (که از اساس و تماماً دروغ محض است) جای تعجب فراوان دارد، لیکن دادن جزئیات به یک خبر دروغ (که با هدف القای باور به صحت خبر در مخاطبان انجام گرفته است) از یک طراحی سازمان یافته برای تخریب وی و شخص ریاست محترم جمهوری حکایت می‌کند، تلاش نافرجام و شکست خورده‌ای است که به ویژه در دو سال گذشته در حجم سنگینی به عمل آمده است. با تأکید مجدد بر دروغ بودن همه اجزای خبر مذکور، پیگیری قضایی دروغ‌پردازی مذکور را محفوظ می‌دارد. موضوع مطلب : پنج شنبه 91 شهریور 16 :: 5:29 عصر :: نویسنده : دریچه نویس
 به گزارش فارس، خبرنگار العالم از دمشق در خبری فوری اعلام کرد که یک خمپاره به حرم حضرت زینب (س) سقوط کرد.
موضوع مطلب : پنج شنبه 91 شهریور 16 :: 5:19 عصر :: نویسنده : دریچه نویس
به گزارش مشرق ؛ مهدی چمران در گفت‌و‌گو با ایلنا، درباره تصمیم نهایی درباره جدایی ری از شهر تهران، اظهار کرد: تاکنون به نتیجه‌ای نسبت به این موضوع دست نیافتیم و هیچ چیز مشخص نیست. موضوع مطلب : پنج شنبه 91 شهریور 16 :: 10:17 صبح :: نویسنده : دریچه نویس
میدان ولیعصر در کارت پستال های دهه ی 1350. میدان ولیعصر یکی از میدان‌های اصلی شهر تهران است و در نقطه برخورد خیابان ولیعصر، بلوار کریمخان زند و بلوار کشاورز قرار گرفته‌است.
موضوع مطلب : پنج شنبه 91 شهریور 16 :: 10:16 صبح :: نویسنده : دریچه نویس
به گزارش فارس، آیت الله محمدرضا مهدوی‌کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری در حاشیه اختتامیه دوازدهمین اجلاس مجلس خبرگان رهبری در جمع خبرنگاران در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه بهترین راهکار برای اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری آینده چیست، اظهار داشت: بنده کلمه وحدت را به کار نمی‌برم بلکه کلمه ائتلاف را به کار می‌برم؛ معنای وحدت این است که یکی شویم اما یکی شدن ممکن نیست برای رسیدن به اهداف عالی باید مشترکات را در نظر گرفت توصیه‌ام درباره انتخابات مجلس نیز همین بود اما برخی به آن عمل نکردند. موضوع مطلب : پیوندهای روزانه پیوندها
لوگو 
آمار وبلاگ
 |
||||||||
 |
||||||||
