سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پایگاه خبری دریچه
سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و ...
درباره وبلاگ


سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و ...
سه شنبه 91 شهریور 28 :: 9:44 عصر :: نویسنده : دریچه نویس

به تازگی کتابی جدید درباره ارتباطات غیراخلاقی معمر قذافی رهبر سابق لیبی و زنان در فرانسه منتشر شده است.
به گزارش جهان به نقل از عصر ایران، در این کتاب با عنوان "شکارها در حرمسرای قذافی" آمده است که قذافی دختران و زنان را در جشن‌ها، آرایشگاه‌ها و زندان شناسایی و انتخاب می‌کرد. این کتاب که "شوک‌آور" توصیف شده توسط "آنیک کوجین" خبرنگار لوموند فرانسه نوشته شده است.

نویسنده در این کتاب سوءاستفاده جنسی قذافی و قربانی شدن صدها نفر از زنان لیبی، آفریقا و اروپا را به دست او به تصویر کشیده است.

مردی که همیشه به دفاع خود از زنان و حقوق آنها در جهان عرب و آفریقا افتخار می‌کرد. در این کتاب به زندگی زن جوان 22 ساله‌ای اشاره می‌شود.

او هنگامی که 15 ساله بود از طرف مدرسه برای تقدیم دسته گل و خوش‌آمدگویی به قذافی در بازدید او از این مدرسه انتخاب می‌شود.

در روز بعد این دختر توسط نیروهای وابسته به قذافی ربوده می‌شود و پس از مدتی اقامت در باب العزیز محل استقرار قذافی و ضرب و شتم و تجاوز جنسی به یکی از محافظان دیکتاتور تبدیل می‌شود.

زنانی که با نویسنده کتاب ملاقات کرده‌اند همگی از آسیب‌ها و مشکلات روحی رنج می‌بردند. قذافی هر زنی را که دوست داشت و میلش می‌کشید انتخاب و به محل اقامتش منتقل می‌کرد.

نیروهای ارتش و پلیس لیبی، زنان را به زور از دانشگاه‌ها یا آرایشگاه‌ها به باب العزیزیه منتقل می‌کردند تا زیرنظر پرستاران خارجی یعنی گالینا، ایلینا یا کلودیا تحت آزمایش خون قرار بگیرند.




موضوع مطلب :
سه شنبه 91 شهریور 28 :: 9:34 عصر :: نویسنده : دریچه نویس

به گزارش گروه فرهنگی مشرق، در برنامه اهدای جوایز سینمایی نیکی کریمی به موزه سینما، پس از اتمام مراسم نیکی کریمی در مقابل چشم خبرنگاران و عکاسان عزت‌الله انتظامی را در آغوش گرفت.

صبح امروز مراسم اهدای جوایز سینمایی نیکی کریمی به موزه سینمای در حالی برگزار شد که اتفاق عجیب در این مراسم باعث بهت و تعجب حاضران شد. نیکی کریمی بدون توجه به شعائر اسلامی عزت الله انتظامی را در آغوش گرفت بدون این که توجهی به نحوه انعکاس این مطلب در جامعه داشته باشد.

این مسئله نشان می‌دهد که جامعه هنری ایران کماکان توجهی به ارزش‌های دینی و اسلامی حاکم بر جامعه ندارد و بر شیوه غربی خود حرکت می‌کند.

متأسفانه تاکنون رسانه‌های رسمی کشور خبری درباره این حرکت ناشایست منتشر نکرده‌اند.




موضوع مطلب :
سه شنبه 91 شهریور 28 :: 9:29 عصر :: نویسنده : دریچه نویس

به گزارش مشرق ، امیر عابدینی در گفت‌وگو با فارس، در مورد انتخاب جانشین امید هرندی سرمربی برکنار شده داماش گفت: حمید درخشان به عنوان سرمربی تیم انتخاب شد و قراردادش امشب امضا می‌شود. فردا هم به اتفاق او راهی رشت می‌شوم تا تمرینات تیم داماش را زیر نظر بگیرد.
مدیر عامل باشگاه داماش امید هرندی را به دلیل درگیری فیزیکی با سرپرست تیم از باشگاه داماش گیلان اخراج کرد.




موضوع مطلب :
سه شنبه 91 شهریور 28 :: 6:48 عصر :: نویسنده : دریچه نویس

به گزارش سرویس وبلاگستان مشرق، علیرضا آهنج در وبلاگ اسرار انتظار نوشت:
ساموئل هانتینگتون استاد دانشگاه هاروارد که ریاست مرکز مطالعات استراتژیک دانشگاه هاروارد را بر عهده داشت در نظریه دوم خود روزهاى شادمانى غرب را زودگذر مى بیند و در قالب رویارویى و برخورد دو تمدن اسلام و غرب، هشدار مى دهد.
هانتینگتون با نگارش مقاله خود تحت عنوان «برخورد تمدن‏ها»، سعى در تحلیل روابط «غرب و سایرین‏» در جهان بعد از جنگ سرد دارد.
هانتینگتون در واقع خصومت مفروض تمدن اسلام و تمدن غرب را بهانه‏ اى براى ارائه رهنمودهاى استراتژیک خود قرار مى دهد و سرانجام نیز غرب را به مقابله با آن دسته از کشورها و گروههایى دعوت مى کند که در مسیر احیا و گسترش تمدن اسلامى قرار دارند. بنابراین «برخورد تمدن‏ها» بیشتر یک دستورالعمل استراتژیک است تا یک نظریه محض.
هانتینگتون بیان مستدلی در مورد بیداری و قدرت یابی جهان اسلام دارد. او در یکی از فصل های کتاب خود اطلاعاتی آماری بیان می کند که بر اساس آن جهان اسلام چه از نظر جمعیتی و چه از نظر مالی و چه از لحاظ آگاهی های اجتماعی چنان در حال رشد است که می تواند در بسیاری موارد سیادت تمدن غربی را به مخاطره افکند. از این رو او به صراحت می نویسد که قرن آینده، قرن محمد(ص) خواهد بود.
مشکلاتی که غرب از تعارض به کشور های اسلامی برایش ساخت به حدی زیاد بود که ناچار دنبال پیاده کردن نظریه هانتیگتون است. افزایش گرایش به نام مقدس محمد(ص)، حجاب و بیداری اسلامی و نفرت از آمریکا که در کشور های مختلف صورت می گیرد نمونه ای دیگر از این مشکلات است. از این رو غرب و صهیونیزم در حال انقراض به برخورد تمدن ها روی آورده اند و دست به تخریب شعائر اسلام و پاکترین انسانهای هستی می زنند تا تمدن اسلامی را به خیال خود از بین ببرند اما غافل از اینکه پایان تاریخ را ما رقم خواهیم زد.
ان الارض یرثها عبادی الصالحون




موضوع مطلب :
سه شنبه 91 شهریور 28 :: 9:34 صبح :: نویسنده : دریچه نویس
تیتر اول اکثر روزنامه های ورزشی امروز سه شنبه 28 شهریور 91 به تبعات نتایج ضعیف پرسپولیس و اولتیماتوم رویانیان به برخی که رسانه علی کریمی را مورد خطاب مدیرعامل پرسپولیس می دانند اختصاص دارد.





















موضوع مطلب :
دوشنبه 91 شهریور 27 :: 10:20 عصر :: نویسنده : دریچه نویس
مقدمه :
این نوشته تحلیلی از بهره برداری سیاسی جریان فتنه از جنبش موسوم به زنان در ایران است. موضوعی که شاید باور آن بدون استناد به آمار و ارقام اندکی دور از واقعیت تبلیغ شده به نظر آید اما با اندکی تامل در محورهای تبلیغاتی لیدر های جریان فتنه می توان به خوبی این مسئله را استنتاج کرد.
جنبش های اجتماعی، سیاست و زنان :اندیشمندان حوزه جامعه شناسی ، جنبش های اجتماعی را "تلاش جمعی برای پیشبرد منافع مشترک یا تامین هدف مشترک از طریق کنش هایی بیرون از حوزه نهادهای مستقر” (2) تعریف می کنند. تعریفی که با ترسیم همگرایی، بدنبال نزدیک کردن جریانات اجتماعی برای دستیابی به هدفی حداقلی و البته اساسی است.لذا با پیروزی انقلاب اسلامی شاهد آن هستیم که برخی احزاب سیاسی با هدف جلب همکاری اقشار مختلف زنان، اقدام به طرح شعارهای جنسیتی می کردند. مسئله ای که اوج آن را می توان در فعالیت های تشکیلاتی و جذب دختران به سازمان مجاهدین خلق(منافین) در دهه های 50 و60 مشاهده کرد.
اما با خروج منافقین از عرصه سیاسی ایران ، پروزه استفاده ابرازی از مقولات جنسیتی تا دهه 70 مسکوت ماند تا این که پس از جنگ تحمیلی، ماهیت جنبش موسوم به زنان در ایران دچار دگردیسی شد و علیرغم طرح شعارهای جنسیتی و ادعای استقلال از کانون های قدرت، این جنبش به ظاهر غیر دولتی، در دولت اصلاحات به نزدیکی با بخشهای از حاکمیت سیاسی نظیر مجلس و دولت متهم شد.
به طوریکه پس از روی کار آمدن دولت اول دکتر احمدی نژاد جنبش زنان از حرکتی شبه روشنفکری و اجتماعی به جبهه ای سیاسی تغییر ماهیت داد. در این دوره بسیاری از حرکات تشکیلاتی در قالب «کمپین های زنان»، شکل گرفت که مهمترین دستاوردهای آن را می توان در «گسترش خواست های فمنیستی در جامعه و بین مردم، انتشار منشور ویژه حقوق زنان سه کاندیدا از چهار کاندیدای ریاست جمهوری سال 88 و کمپین یک میلیون امضا» دانست.
ارتباط جریان فتنه 88 با فمنیست های وطنی:
در تبیین میزان و محتوای رابطه جنبش زنان و جنبش سبز و بررسی نسبت این دو با یکدیگر، آراء و نظریه های بسیار متنوعی در جامعه ما وجود دارد اما برای سهولت فهم می توان آنها را به چند گروه تقسیم کرد:1- نظریاتی که جنبش دموکراسی خواهی را «مقدم» بر جنبش زنان می داند و معتقد است: "دموکراسی سه مرحله دارد: اول مرحله تمهید؛ دوم مرحله گذار که در آن ساز و کارهایی تعبیه می شود تا مرتب انتخابات برگزار شود، روزنامه ها آزادی داشته باشند و ...، سوم مرحله تحکیم دموکراسی. پس در جامعه ای که هنوز گذار به دموکراسی انجام نشده، جنبش مستقل زنان ممکن نیست.” (3)2- این دسته از نظریات به تقدّم و تأخّر مراحل دموکراسی باور ندارد و معتقد است"می توان گفت که گذار به دموکراسی مانند توافق بر سر قواعد و شکل و روند بازی معینی است.... یکی از اشکال عمدهء گذار به دموکراسی از طریق بسیج توده ها از پایین و تحمیل سازش میان نخبگان بدون اعمال خشونت است.” (4)
حال بر اساس این دو نظریه می باید پرسید جنبش زنان و فتنه 88 چه تاثیراتی بر یکدیگر داشته اند؟
نگاه ابزاری فتنه گران به مقوله جنسیت
با بررسی مواضع و بیانیه های دو فردی که به عنوان سران فتنه (موسوی و کروبی) شناخته می شوند در کنار افراد دیگری که در حلقه مدیریت اعتراضات موثر بوده اند و یا سعی داشته اند بر آن تاثیر گذار باشند( مانند زهرا رهنورد و محمد خاتمی)، می توان به نگاه ابزاری جریانات سیاسی حامی فتنه به مقوله جنسیت و جنبش موسوم به زنان پی برد.
الف ) محتوای بیانیه های جریان فتنه 88
نوع ادبیاتی که در هر بیانیه برای مخاطب قرار دادن و یا هدف قرار دادن، انتخاب شده است، توجه نویسنده به آن گروه در زمان نگارش را نشان می دهد .از 46 بیانیه و نامه و سخنرانی افراد موثر در فتنه 88 ، 18 بیانیه از طرف موسوی صادر شده است، 12 بیانیه و نامه از طرف کروبی، 6 بیانیه و مصاحبه از طرف رهنورد، 1 بیانیه از طرف خاتمی، 5 بیانیه و گفتگو و نامه از طرف اتاق فکر 5 نفره لندن (کدیور، سروش، مهاجرانی، گنجی، بازرگان) و 3 بیانیه به طور مشترک از طرف موسوی و کروبی.
در بررسی مطالب بیانیه های مذکور تا مهرماه 1388 (اواسط حیات 8 ماه فتنه 88) 47.8 درصد از بیانیه ها "مردم” را هدف قرار داده اند و در این مدت تنها در 17.4 درصد آنان "زنان و مردان” مورد خطاب قرار گرفته اند اما با نزدیک شدن به روزهای پایان حیات فتنه 88 در دی ماه 1388 ، تاکیدات بر عنصر جنسیت فزونی می یابد.به طوریکه در برآوردهای آماری بدست آمده از بیانیه های مورد بررسی، در 47.8 درصد موارد نشانگاه مطلب مردم بوده اند در حالیکه در23.9 درصد زنان به تنهایی نشانگاه بیانیه اند. در این میان نگاه جنسیتی و ابزاری جریان فتنه به جامعه باعث شده تا تنها در 6.5 درصد بیانیه ها فقط مردان و در4.3 درصد زنان و مردان به همراه مردم نشانگاه بیانیه ها باشند.نکته جالب این است که اعتراض به برخورد با زنان حدود سه برابر اعتراض به دیگر معترضان (اشاره به مردم و یا مردان)، فارغ از جنسیت، است.این مسئله در ماههای پایانی فتنه 88 تشدید شده بطوریکه در اسفند ماه 88 ، 100 درصد بیانیه های صادر شده به موضوع خاص زنان اختصاص یافته است.
این روند در خرداد 89 نیز ادامه یافت به طوریکه 60 درصد بیانیه ها با هدف زنان و 20 درصد با هدف "زنان و مردان” و نیز 20 درصد با هدف "مردم” منتشر شد.
ب) بزرگنمایی مسائل زنان با هدف بهره برداری سیاسی
از بین موضوعات و مطالبات زنان که در دهه80 مطرح بوده می توان به کمپین یک میلیون امضا (نقد 10 قانون ازدواج- طلاق- دیه- ارث- شهادت- سن مسئولیت کیفری- قتل های ناموسی- تعدد زوجات- حضانت- تابعیت)، انتقاد به لایحه حمایت از خانواده، طرح ادعای تبعیض علیه زنان، مطالبه برابری حقوقی زن و مرد در قضاوت و مدیریت اشاره کرد.لذا در بین 46 بیانیه صادر شده از سوی 5 لایه ی مختلف فتنه 88 ، در 37.2 درصد به یک یا چند مورد از موارد بالا اشاره شده است. این در حالیست که درصد اشاره شده به این مطالبات با گذشت زمان تقریبا سیر صعودی داشته و از خرداد 88 با اشاره حداقلی 14.28 درصدی شروع و بعد از یک سال در خرداد 89 به 60 درصد اشاره به مطالبات زنان در مجموع بیانیه ها رسیده است.
اگر مطالبات بررسی شده زنان در این بیانیه ها را به طور کلی در سه موضوع حذف یا رفع خشونت، رفع تبعیض و نیز برابری حقوقی زن و مرد تقسیم کنیم، در 20.9 درصد به رفع خشونت از زنان، در 7 درصد از بیانیه ها به رفع تبعیض از زنان و در 9.3 درصد از بیانیه ها به هر سه مورد اشاره شده است.
این رویکرد با ریزش بدنه اجتماعی فتنه در طول زمان رابطه مستقیمی داشته و همزمان با کاهش کمی معترضان، موضوعات مورد توجه فتنه گران در خصوص وضعیت زنان نیز رنگ و بویی تبلیغی و تهییجی به خود می گیرد به طوریکه رفع خشونت از زنان در 100 درصد، بیاینه های اشاره کننده به مطالبات زنان، در ماه مهر ذکر آورده شده است. اما از دی به بعد رفع تبعیض و برابری حقوقی هم به تدریج به مطالبات اضافه می شود، تا اینکه در اسفند ماه هر سه مورد در 66 درصد از بیانیه ها با ذکر مطالبات زنان، مطرح می شود
منابع :

1- ‏‏‏‏گیدنز?‏ جامعه شناسی?‏‏‏‏ ترجمه حسن چاووشیان‏?‏‏ 1386، صفحه 634
2- جنبش زنان و گذار به دموکراسی، مصاحبه با حمیدرضا جلایی پور، سایت تا قانون خانواده برابر، 2 تیر 89
3- موج جدید نظریه های گذار به دموکراسی، مقاله مستخرج از طرح پژوهشی مطالعه تطبیقی گذار به دموکراسی با حمایت مالی معاونت پژوهشی دانشگاه تهران، دفتر نخست گذار به دموکراسی، حسین بشریه،



موضوع مطلب :
دوشنبه 91 شهریور 27 :: 10:10 عصر :: نویسنده : دریچه نویس

یک منبع موثق و نزدیک به شبکه جم‌تی‌وی اعلام کرد شماری از کسانی که در شبکه فارسی‌وان فعالیت می‌کردند برای امکان سفر به ایران به شبکه جم‌تی‌وی پیوسته‌اند و مدیر این شبکه به این نیروها قول داده که امکان‌تردد آنها را به داخل کشور فراهم کند.

این منبع افزود: یکی از این افراد فردی به نام «سارا رهبری» است که سابقا مسؤول خرید سریال و هماهنگی آنها برای دوبله در شبکه فارسی‌وان بوده است که اینک همزمان در هر دو شبکه مشغول فعالیت است.

این منبع خبری تاکید کرد سعید کریمیان، مدیر شبکه جم‌تی‌وی که دفتر بزرگی در تهران خیابان آفریقا دارد به وی اعلام کرده از طریق ارتباطاتش در ایران امکان سفر به ایران را برای وی فراهم خواهد کرد به شرطی که در این شبکه مشغول شود.




موضوع مطلب :

شنیده شده است تعدادی از دوستان و مرتبطین با مهدی هاشمی در لندن از قصد او برای بازگشت به کشور در روزهای آینده خبر داده‌اند.
مهدی هاشمی رفسنجانی حدود 3 سال پیش از کشور خارج شد و با وجود احضارهای متعدد قضایی در خصوص رسیدگی به اتهامات امنیتی - اقتصادی از بازگشت به ایران خودداری کرده است. با این حال گفته می‌شود او در روزهای اخیر برای بازگشت به کشور به تکاپو افتاده است.
این در حالی است که دستگاه‌های امنیتی قضایی اعلام کرده‌اند به محض ورود به کشور، او را با حکم قضایی بازداشت کرده و از همان فرودگاه، روانه زندان خواهند کرد.
گفتنی است مهدی هاشمی در طول یکسال گذشته نیز چندین بار در گفتگو با مرتبطین خود در ایران، از قصد خود برای بازگشت به کشور خبر داده بود اما این این مساله به دلایلی صورت نگرفته است.
مهدی هاشمی از شهریور ماه سال 88 به‌دنبال حوادث مرتبط با جریان فتنه با پوشش سرکشی به واحدهای دانشگاه آزاد و ادامه تحصیل از کشور خارج شد و به‌رغم احضارهای قضایی برای رسیدگی به اتهاماتش حاضر به بازگشت نشد. در پی حضور نیافتن این متهم در موعد مقرر برای رسیدگی به اتهامات، قرار بازداشت وی آن‌چنان که پیش از این مقام‌های قضایی تصریح کرده‌اند، صادر شده و در بدو ورود او به کشور بازداشت خواهد شد.
دو سال پیش (27 فروردین 89) نیز، نیره اخوان بیطرف عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس با یادآوری جلسه‌ی اعضای این کمیسیون با رئیس قوه قضائیه و طرح موضوع مهدی هاشمی، خبر داد که در این چلسه تأکید شده است که در صورت ورود مهدی هاشمی به کشور وی دستگیر خواهد شد.
پیش از این یک بار قرار بود که مهدی هاشمی در ایام نوروز سال 89 به صورت محرمانه به کیش سفر کند و از آنجا به تهران بیاید که با انتشار این خبر در رجانیوز، سفر وی لغو شد.
اعتراف‌های عنوان شده علیه مهدی هاشمی در دادگاه متهمان فتنه 88 مبنی بر نقش وی در ناآرامی‌ها، کمیته صیانت از آرا و اقدامات وی قبل از انتخابات، تنها بخشی از مواردی است که در مورد او مطرح است. خرداد ماه سال 89، دادسرای تهران با انتشار بیانیه‌ای از کشف اسناد مهم در دفتر هیئت امنای دانشگاه آزاد خبر داد که تا آن زمان ریاست این دفتر با مهدی هاشمی بود.




موضوع مطلب :
دوشنبه 91 شهریور 27 :: 9:43 عصر :: نویسنده : دریچه نویس

در دو سر این یقه گیری سیاسی عباس عبدی و صادق خرازی قرار داشتند. عباس عبدی از فعالان اصلاح طلبی است که همه نوع زمینه ای در پرونده وی دیده می شود. مسئول دانشجویان حمله کننده به لانه جاسوسی آمریکا، عضو شورای سردبیری روزنامه‌های سلام و صبح امروز و عضویت در شورای مرکزی جبهه مشارکت و ... از مهمترین سرفصل های کارنامه وی است.
محمد صادق خرازی اما کارنامه کمتر اما مشخصی دارد. وی 6 سال سفیر ایران در سازمان ملل متحد بود و پس از آن 4 سال سفیر ایران در کشور فرانسه شد. وی همچنین مشاور ارشد محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری بود.























دغدغه ما کنترل غضنفرهای اصلاح طلب خوانده بود

اما این مواجهه سیاسی از مصاحبه خرازی با نشریه آسمان و اظهارات وی در مورد سیاست خارجی دوران اصلاحات شروع شد. خرازی در این مصاحبه گفت: «در دوره اصلاحات دستگاه سیاست خارجی هم از خودی ضربه می خورد و هم از غیر خودی، اما به زعم من بزرگترین ضربات را دستگاه سیاست خارجی از تندروی خودیها خورد. برخی مواضع و رفتارهای هنجارشکنانه عده ای محدودیت های جدی برای متولیان سیاست خارجی به وجود آورد. برخی وعده ای که از سیاستمداران چپ کور بی منطق بودند، با یک گردش یک شبه به سیاستمداران روشنفکر اصلاح طلب نمایی تبدیل شدند که مشکل همه مسائل را در خود ارعابی و وادادگی محض جستوجو می کنند؛ روزگاری کوس چپ زدنهایشان چنان هزینه هایی را بر ملت و مملکت تحمیل میکرد و روزگاری کوس وادادگیشان چوب حراج بر داروندار این ملت زده است. در سیاست خارجی نه آن چپ زدنها و چپکاری ها کارساز است و نه آن دلبستگی ها و وابستگی ها. اقدامات خارج از ضوابط برخی از اصلاح طلبان مثل مذاکرات با برخی از گروگان های سفارت آمریکا که خودشان عاملش بودند، در برقراری روابط با آمریکا مانع ایجاد کرد. این دسته از اصلاح طلبان با استحاله تدریجی افکار تند خودشان به قیمت نادیده انگاشتن تمام توان وظرفیت ملی به قدری دردسرساز شدند که از حد تحمل گذر کرد. یکی از دغدغه‌های عمده مسوولان کنترل غضنفرهای اصلاح طلب خوانده ای بود که بی دلیل مرعوب هیمنه قدرت غرب شدند.
چگونه یک جوان 26 ساله بی سواد سمت دولتی می گیرد؟
اما این نقد تند به غضنفری که بی شک مصداقی جز عباس عبدی ندارد، سنگین آمد و وی به سرعت در نامه ای سرگشاده به ?نقد این مصاحبه پرداخت. در این نوشته با عنوان «وقتی که از آسمان رانت می بارد» آمد: با توجه به وضعیت جسمی و بیماری آقای خرازی جالب بود که همچنان احساس مسئولیت نموده و درباره یکی از مهم‌ترین وجوه سیاسی کشور اظهارات انتقادی بیان کند. واقعیت این است که از خواندن آنچه که در تعریض به بنده گفته بودند، تعجب کردم. نه به واسطه این که مطلبی را علیه بنده گفته‌اند، بلکه به خاطر دور بودن آن از حداقل منطق. به علاوه در شأن آقای خرازی نیست که نسبت به گفته‌هایشان بی‌تفاوت باشیم و باید احترام ایشان را از این حیث رعایت کرد. گویی دیگران باید کیسه بوکس برخی از دوستان باشند تا مبادا اتهامی متوجه گرایش‌های آنان شود! امیدوارم که آقای خرازی از پاسخی که در ادامه خواهد آمد دلگیر نشوند. بنده سعی کردم برخی از موضوعات را بدان حد تلطیف کنم که رعایت حال جسمی ایشان هم شده باشد.
بنده برای اطلاع بیشتر از پیشینه آقای خرازی به سایت شخصی ایشان مراجعه کردم. هیچ سابقه‌ای در کنشگری سیاسی نیافتم یا اگر هم بوده ایشان ننوشته‌اند. ولی تا دلتان بخواهد مدیریت موسسات پژوهشی و مدارک واقعی یا افتخاری دانشگاهی و امثال آن را می‌توان دید.
آقای خرازی گفته‌اند انتساب «اقدامات خارج از ضوابط» به رفتار بنده است. خدا را شکر که دیگران این اقدام بنده را مثل ایشان خارج از ضوابط ندانستند والا در پرونده‌های خود باید پاسخگوی آنها هم می‌شدم. آقای خرازی! کدام ضابطه؟ خوب است بفرمایید یک فرد عادی که نه به استخدام دولت است و نه از آن ارتزاق می‌کند، بر اساس کدام ضابطه باید رفتار کند؟ نکند در همه موارد تا این حد غیرمنطقی و بی‌حساب از کلمات استفاده شده است؟ اگر شما فقط بفرمایید که بنده کدام ضابطه را در نظر نگرفته‌ام، همه ادعاهایتان را می‌پذیرم. نکند باید از دوستان وزارت خارجه کسب اجازه می‌کردم؟ همین که شما برای رفتار یک شهروند این چنین تعیین تکلیف می‌کنید، نشان دهنده خیلی از مسایل است. درباره صحبت با باری روزن عرض کنم که هدف من از آن، نه برقراری رابطه با آمریکا بود نه به هم زدن این رابطه. می‌خواستم نشان دهم که موضوع تصرف سفارت، مربوط به زمان خود و در واکنش به سیاست‌های آن زمان بوده و امروز می‌توان به گونه دیگری رفتار کرد.
اگر ایجاد رابطه با آمریکا از طریق‌های خاص و با کارهایی که شما بهتر از هر کسی می‌دانید، چگونه است و این که یواشکی کارهایی شود و هیچ کس حرفی نزند و کاری نکند، در این صورت روشن است که سرنوشت آن همین است که شد. خاک بر سر (ببخشید که این کلمه را به کار می‌برم) سیاستی که شما در پیش گرفتید که بخواهد روابط با آمریکا را تنظیم کند ولی یک اقدام تا این حد عادی و حتی مکمل آن، مانع تحقق آن سیاست شود. اتفاقاً همین نگاه و سیاست بوده که تا کنون مشکلی را در این زمینه حل نکرده است، و اکنون بجای پرداختن به نقد خود به دیگران حمله می‌کند!
تصرف سفارت آمریکا هم، در حوزه توازن و تعادل نیروهای سیاسی چنین اثراتی داشت. کسانی را بر صدر نشاند که بر اساس شایستگی‌های ذاتی خودشان به آن جایگاه نرسیده بودند. برای آنکه خیلی راه دور نرویم، همین آقا صادق خودمان را که خداوند سلامتی را به ایشان بازگرداند، نمونه قرار می‌دهیم. ایشان در 22 سالگی عضو شورای عالی پدافند ملی شده‌اند در 24 سالگی مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد شده‌اند و در 26 سالگی به سفیری ایران در سازمان ملل متحد منصوب شده‌اند! این صادق هنگام انتصاب به سفیری ایران در سازمان ملل متحد فاقد تحصیلات دانشگاهی هم بوده‌اند. پرسش این است که یک جوان 26 ساله فاقد تحصیلات دانشگاهی و حتی فاقد یک روز سابقه کاری در وزارت خارجه و امور دیپلماتیک، چگونه به چنین پست مهمی منصوب می‌شود؟ جناب خرازی! امیدوارم مصداق یکی بر سر شاخ بن می‌برید نشویم. مگر ممکن است که در یک کشوری مثل ایران در سال 1368 روال امور عادی باشد ، و به یک باره از مشاوری مدیر عاملی خبرگزاری، از سوی آقای هاشمی به مقام سفارت در سازمان ملل منصوب شد آن هم با 26 سال سن و فاقد سابقه دیپلماتیک و تحصیلات دانشگاهی؟
هزینه اشتباه شما را چه کسی باید بپردازد؟
اما صادق خزاری در نوشتاری جدید، بار دیگر به عباس عبدی تاخت و نوشت: ای کاش تجربه سالیان به او آموخته بود که به کار بردن واژه های مرسوم چپ مآبان برای تخریب شخصیت و تحریف هویت حریف راه به جایی نمی برد و اسباب تشفی خاطر خطیر ایشان نخواهد شد. ظاهراً آقای عبدی خود را قیم همه اهالی اقلیم چپ می پندارند وگرنه چرا خود را مخاطب این بنده کمترین پنداشته اند.
آقای عبدی! بپذیرید خیل کثیری از مردم از نظریه پردازی های ملوکانه بی پایه منزجر شده اند. وقتی جریان های روشنفکری، منطقه و جهان را بهتر می شناسند و با وضع کشورشان، ایران عزیز، مقایسه می کنند به درد می آیند. فرومایگی فرهنگی اقتدارطلبان تاریک اندیش به جای خود، اما نخبه گرایی اجتماعی، رانت بازی اقتصادی، فردمحوری فلسفی، پنهان کاری و جبن سیاسی جریان موسوم به نوروشنفکرانی که اصلاحات را هم مصادره کردند آنان را مشمئز کرده است.
تعجب می کنم از آقای عبدی که مدعی آزاداندیشی است و در عین حال به خودش حتی زحمت سوال از بنده را نداده است و مستقیما قلم را بر مرکب تهدید نشانیده و در میدان توجیه عصبیت خویش چهار نعل دوانیده است. آیا ایشان باور دارند که واقعه گروگانگیری علت موجده جنگ و تجاوز به ایران و بدنامی برای انقلاب و جمهوری اسلامی و پدیده بسیاری از معضلات ملی و بین المللی کشور بوده یا نه؟ آیا ایشان این واقعیت را که اشغال سفارت با آن همه معضلات پیرامونی که پدید آورد هزینه جنگ را بر مردم تحمیل کرد قبول دارند یا آن را توهم می پندارند؟ آقای عبدی، شما و دوستان تان که مدعی هستید آن روز احساساتی بودید و جوانی کردید بفرمایید که به نظر شما هزینه آن احساسات و جوانی کردن شما را چه کس و یا کسانی می بایست متقبل شوند؟
آیا حاضر خواهید بود مسوولیت کار خود را متقبل شوید؟ یا آنکه با شانتاژ و هوچی گری همچنان مدعی جدی هم باقی خواهید ماند؟ چه جالب است که ایشان در بند 6 مدعیات خود فرمان می رانند و اوامر و نواهی صادر می فرمایند که صادق خرازی حق اظهارنظر نسبت به پدیده اشغال سفارت را ندارد! اولاً ایشان با چه صلاحیت و مجوزی همچنان از منظر قاضی القضاتی حکم به مهر دهان و حبس قلم می کنند؟ پس کجاست آزادی بیان این حضرات که کوس ادعایشان تا به آسمان هفتم رسیده است؟
برادر، خوب است سرتان را از برف بیرون کنید و قضاوت و داوری دیگران را نسبت به خود ببینید. این چه داستانی است که کسانی که دارای تحلیل های چپ و تندروی آنچنانی بودند و روزگاری نان خط امامی را می خوردند و مسوولیت های کلیدی امنیتی-سیاسی- اقتصادی را کسب یا غصب کرده بودند، یکباره تغییر موضع بدهند، همکار صدای آمریکا، رادیو فردا و در حلقه همفکران پنتاگون و تمامی نهادهای سیاسی – امنیتی آمریکا قرار بگیرند!




موضوع مطلب :
< << 6 7 8 9 10 >> >
پیوندها
لوگو
سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و ...
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 8
  • بازدید دیروز: 100
  • کل بازدیدها: 206870